۱۳۹۵ آذر ۲۲, دوشنبه

بازی با شمار نفرات حقوق بگیرهای نجومی!


بازی با شمار نفرات حقوق بگیرهای نجومی!







پس از گذشت بیش از 8 ماه از افشای فیش‌های حقوق‌های نجومی که افتضاح آن عالمگیر و در درون رژیم توفانی به‌پا کرد، اکنون دولت روحانی در پی آن است که این افتضاح را جمع و جور و به عبارت دیگر ماست مالی کند و سر و ته قضیه را هم بیاورد.

با وجود این‌که دیوان محاسبات رژیم تعداد مدیران حقوق نجومی بگیر را حدود 400 نفر اعلام کرده است، مجتبی شاکری عضو شورای قلابی شهرتهران تعداد این افراد را 3000 نفر، آخوند علیرضا سلیمی نماینده مجلس رژیم از دلیجان تعداد آنها را 1000 نفر (سایت حکومتی خبر فارسی20 آذر 95)، و عبدالله ناصری یکی از افراد باند موسوم به اصلاح‌طلب رژیم تعداد این نفرات را 3000 نفر (سایت جوان آنلاین 9 تیر 95) اعلام کردند، مقامات دولت روحانی، با ضد و نقیض گویی در پی تقلیل این آمار و ارقام برآمدند.

آخوند حسن روحانی 27 تیرماه در کرمانشاه گفت: «در میان 8 میلیون حقوق بگیر شاغل و بازنشسته در کشور حدود 100، 200 و یا 3000 نفر تخلف مرتکب شده‌اند و این نشان می‌دهد که تعداد انگشت‌شماری از مدیران تخلف کرده‌اند“. 
نوبخت سخنگوی دولت در31 تیر 95 در گفت گوی ویژه خبری در کوچک نمایی از روحانی هم گوی سبقت ربود و آمار را تقریباً نزدیک به هیچ و 13 نفر اعلام کرد. 
وقتی که افتضاح چنین کوچک نمایی برملا شد وی در 5 مرداد 95 در نشست هفتگی در حالی که می‌خواست دروغگویی قبلی خود را تا حدودی رفو کاری کند مدعی شد: «تنها 3 درصد که حدود 40 نفر می‌شدند حقوق غیرمتعارف داشتند». 

اکنون وی مدعی است که بر اساس بررسیهای انجام شده حقوقهای نامتعارف (همان حقوقهای نجومی) 23 میلیارد تومان بود که بجز 4 نفر بقیه به خزانه بازگشت داده شد! (خبرگزاری ایسنا 18 آذر 95) 

ملاحظه می‌شود که سخنگوی دولت آخوند روحانی، با این توجیهات سخیف چگونه می‌خواهد اساساً منکر غارت و چپاول توسط این دولت و مدیران فاسد آن بشود.

اما ازآنجایی که دروغگو کم حافظه است یادش هم رفته که بر اساس دستورالعمل او و علی طیب نیا وزیر اقتصاد بود که به مدیران دولتی حقوقهای نجومی حاتم بخشی شد. با این وجود این مقام نظام ولایت وقاحت را به آنجا می‌رساند که می‌خواهد نهایتاً 4 نفر را به‌عنوان نجومی خوار جا بزند تا شاید این افتضاح بزرگ برای دولت روحانی و نظام ولایت به‌نحوی رفع و رجوع شود.

البته پیش از این نیز مقامات دولت روحانی از جمله همین نوبخت از اساس منکر موضوع حقوقهای نجومی شده بود و گفته بود که پرداخت ها و دریافت ها حقوقهای نجومی قانونی بوده و حتی طلبکار هم بودند که این موضوع چرا در جامعه سر و صدا به‌پا کرده است.

دراین رابطه طیب نیا وزیر امور اقتصادی رژیم در یک مصاحبه با خبرگزاری صدا و سیما گفته بود اکثر فیشهای حقوقی قانونی و «مستند به آیین‌نامه‌ها، دستورالعملها و مقررات بوده است“.

با این فرض که حرف سخنگوی روحانی درست باشد و اموال به غارت رفته توسط نجومی بگیران به خزانه بازگشت داده شده باشد، این سؤال مطرح می‌شود که اگر این حقوقها آن‌چنانکه مقامات دولت روحانی از جمله طیب نیا مدعی شده بودند، قانونی و «مستند به آیین‌نامه‌ها، دستورالعملها و مقررات بوده است“، به چه دلیل حقوقها به خزانه مسترد شده‌اند؟ اگر هم حقوقها قانونی نبوده که صد البته چنین بوده است، چرا اسامی حقوق بگیران به‌طور رسمی اعلام نمی‌شود، محاکمه نمی‌شوند و رژیم پاسخگوی این فضیحت نیست؟ 

واقعیت این است که چاقو که دسته خودش را نمی‌برد، کسی و سیستمی ‌توان افشای مفاسد و.. را دارد که خود پاک باشد. وقتی به گفته بالاترین مقامات و مهره‌های رژیم فساد در این رژیم سیستماتیک و نهادینه است و وقتی غارتگری و چپاول از ویژگیهای بارز این نظام است، وقتی به قول رفسنجانی آنچه درز کرده نک کوه یخ در دریای فساد است و وقتی جای سالمی در این رژیم وجود ندارد، این بازی با آمار و ارقام حقوقهای نجومی اصلاً خارج از انتظار نیست.

@NedayeAzadii            كانال نداي  آزادي

شرکت حامیان مقاومت در تظاهرات محکومیت کشتار مردم بی‌دفاع حلب در پاریس

شرکت حامیان مقاومت در تظاهرات محکومیت کشتار مردم بی‌دفاع حلب در پاریس




شرکت حامیان مقاومت در تظاهرات محکومیت قتل‌عام و بمباران مردم بی‌دفاع حلب توسط عوامل خامنه‌ای و دیکتاتوری بشار اسد در پاریس- شنبه ۲۰ آذر.

@NedayeAzadii            كانال نداي  آزادي

۱۳۹۵ آذر ۱۸, پنجشنبه

اطلاعیه مطبوعاتی گروه دوستان آزاد در پارلمان اروپا؛ کنفرانس در رابطه با نقض حقوق‌بشر در ایران و سیاست اتحادیه اروپا

اطلاعیه مطبوعاتی گروه دوستان آزاد در پارلمان اروپا؛ کنفرانس در رابطه با نقض حقوق‌بشر در ایران و سیاست اتحادیه اروپا




قانونگذاران اروپایی طی کنفرانسی نقض حقوق‌بشر در ایران را به‌شدت محکوم نمودند و از نماینده عالی اتحادیه اروپا فدریکا موگرینی خواستند تا گسترش روابط با ایران را منوط به توقف اعدامها در این کشور نماید.

این جلسه به ابتکار گروه دوستان ایران آزاد در پارلمان اروپا برگزار گردید. این گروه از حمایت بیش از ۳۰۰ نماینده از گروه‌های مختلف سیاسی برخوردار است. سخنران اصلی این جلسه مریم رجوی  رهبر آپوزیسیون ایران بود که رهبری شورای ملی مقاومت ایران  را به عهده دارد. او توسط وزیر سابق امور خارجه ایتالیا گیولیو ترزی همراهی می‌شد. همچنین شبنم مددزاده،  ۲۹ ساله، یک زن زندانی سیاسی جوان که ۵ سال را در زندانهای رژیم گذرانده و بتازگی موفق به ترک ایران شده بود در این جلسه شرکت نمود.

در این جلسه بیش از ده نماینده پارلمان سخرانی نموده و بر نکات زیر تأکید کردند:
وضعیت حقوق‌بشر در ایران تحت ریاست حسن روحانی  نه تنها بهبود نیافته  بلکه با افزایش اعدام ها، رو به وخامت نهاده است. تشبیه رژیم ایران با دیگر نظام های دیکتاتوری یک اشتباه خطرناک است. مذاکره با این رژیم در مورد حقوق‌بشر تنها رژیم را جسورتر می‌کند تا به جنایات خود ادامه دهد. روابط تجاری و سیاسی با رژیمی که به نسبت جمعیت، بالاترین آمار اعدام در جهان را دارد، تمامی استاندارهای حقوق‌بشری را زیر پا می‌گذارد. در ماههای سپتامبر، اکتبر و نوامبر ۲۰۱۶ حدوداً ۲۰۰ نفر در ایران اعدام شدند.

اعدام ۳۰۰۰۰ زندانی سیاسی در سال ۱۹۸۸ که عمدتاً از سازمان مجاهدین خلق بودند یکی از بزرگترین جنایات علیه بشریت پس از جنگ دوم جهانی بحساب می‌آید. این قتل‌عام توسط مقامات بین‌المللی حقوق‌بشر به‌عنوان جنایت علیه بشریت ثبت شده است. سکوت جهان در اینرابطه به طولانی شدن آن کمک نمود. افرادیکه مسئول این قتل‌عام بودند هنوز مسئولیتهای کلیدی در ایران را در اختیار دارند. وزیر فعلی دادگستری در کابینه روحانی یکی از اعضای «کمیسیون مرگ» بود که شخصاً مسئولیت هزاران اعدام را به‌عهده دارد. سکوت و ادامه تجارت با چنین رژیمی، برای جهان آزاد و به‌خصوص اتحادیه اروپا شرم‌آور است. در اولین قدم اتحادیه اروپا باید نام وزیر دادگستری روحانی را به‌عنوان ناقص حقوق‌بشر ثبت نماید و تحریمهای خاصی را بر علیه وی اعمال نماید.

سکوت جامعه بین‌المللی و اتحادیه اروپا به جسارت این رژیم مذهبی می‌انجآمد و مغرور و تهاجمی‌تر آنها را به ارتکاب جنایات بیشتری ترغیب مینماید. آنها تا حدی گستاخ شده‌اند که رئیس به‌اصطلاح شورای حقوق‌بشر  قوه قضاییه ایران جواد لاریجانی طی نامه سرگشاده‌ای به نماینده عالی موگرینی خواستار محدود نمودن فعالیتهای آپوزسیون ایران یعنی سازمان مجاهدین خلق در اروپا گردیده است. وی با صراحت به اروپا می‌گوید که حکم اعدام «خط قرمز» رژیم محسوب می‌گردد و نمی‌توانند از آن کوتاه بیایند. نامه لاریجانی بیش از هر چیز آسیب پذیری و ترس عمیق رژیم از مقاومت ایران تحت رهبری خانم رجوی را نشان می‌دهد.

نمایندگان پارلمان اروپا از خانم موگرینی خواستند تا برای منافع اقتصادی چشمان خود را بر نقض حقوق‌بشر در ایران نبندد. ما نشنیده‌ایم که خانم موگرینی در سال گذشته نقض هولناک حقوق‌بشر در ایران را چندان محکوم کرده باشد. دولتی که به کرامت انسانی احترام نگذارد نمی‌تواند شریک قابل اعتمادی باشد. اتحادیه اروپا باید گسترش روابط خود را منوط به توقف اعدامها در ایران نماید.

ایران تنها جایی نیست که ملاها حقوق‌بشر را پایمال می‌کنند. جنایات و نقض هولناک حقوق‌بشر در عراق و سوریه نیز از مواردی هستند که توسط اتحادیه اروپا با سکوت مواجه گردیده است.

تا زمانی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مزدوران عراقی آن در عراق و سوریه به کشتن مردم  این کشورها مشغول هستند، منطقه صلح و آرامش را تجربه نخواهد کرد. اتحادیه اروپا باید خواستار اخراج رژیم ایران از کل منطقه گردد.

نمایندگان پارلمان اروپا همچنین خوشحالی خود را از جابه‌جایی موفق ساکنان لیبرتی اظهار داشتند و آن را یک پیروزی بزرگ خواندند. طی سالهای اخیر، وضعیت اعضای آپوزیسیون ایران در ارودگاههای اشرف و لیبرتی در عراق موضوع قطعنامه‌ها و بیانیه‌های متعددی از طرف پارلمان اروپا بوده است.

ژرارد دوپره
رئیس گروه دوستان ایران آزاد
پارلمان اروپا
بروکسل.


@NedayeAzadii            كانال نداي  آزادي

برگزاری زنجیرە انسانی در پیرانشهر

برگزاری زنجیرە انسانی در پیرانشهر


روز جاری زنجیرە انسانی با پیام «من قربانی آینده هستم» توسط شهروندان پیرانشهر در اعتراض به چند برابر بودن آمار قربانیان تصادفات جاده ای این شهر  برگزار شد.
این کمپین با پیام «من قربانی آیندە هستم» از شهروندان و خانواده‌های قربانیان تصادفات جاده‌ای پیرانشهر، دعوت کرده بود تا «پیامِ درد و اندوهِ آغشتە بە مُطالباتِ برحقِ خود را با تشکیل زنجیره انسانی در فضایی آرام – از خروجی شهر تا ابتدای خیابان شهرک صنعتی» به ابراز کنند

مطالبات عبارت است از: 
۱) تسریع در ساخت بزرگراه پیرانشهر – نقده و اتمامِ کامل پروژه از سوی مراجع ذیربط.
۲) بازسازی و ترمیم محور پیرانشهر – سردشت در اسرع وقت.

این زنجیره انسانی با حضور حدود ۳۰۰ نفر به خوبی و آرامی برگزار شد ولی با این وجود نیروهای انتظامی مردم را متفرق کردند

@NedayeAzadii            كانال نداي  آزادي

گزارشگران بدون مرز خواستار محاکمه آخوند پورمحمدی، اژه‌ای و دری نجف‌آبادی به جرم قتلهای زنجیره‌یی شد


گزارشگران بدون مرز خواستار محاکمه آخوند پورمحمدی، اژه‌ای و دری نجف‌آبادی به جرم قتلهای زنجیره‌یی شد


سازمان گزارشگران بدون مرز ز، به‌مناسبت هیجدهمین سالگرد قتل‌های زنجیره‌ای، طی اطلاعیه‌یی، خواهان تعقیب قضایی آمران و عاملان این جنایات شد که امروز از مقامهای بالای رژیم ایران هستند.

در این اطلاعیه که امروز پنجشنبه 18آذر صادر شده آمده است: «در ۱۲ آذر ۱۳۹۵ بار دیگر نیروهای انتظامی و امنیتی با خشونت از برگزاری مراسم یادمان قربانیان کشتار زنجیره‌یی روشنفکران و روزنامه‌نگاران مدافع آزادی بیان در پاییز ۱٣٧٧ جلوگیری کردند. مأموران امنیتی با خشونت شرکت کنندگان را از قبرستان امام‌زاده طاهر دور کرده و عده‌یی را با ضرب ‌و شتم بازداشت کردند.» 

این اطلاعیه با اشاره به این‌که خانواده‌های قربانیان قتلهای زنجیره‌ای، خواهان مجازات آمران اصلی این جنایات شدند و اعلام کردند که برای دادخواهی به کمیسیون (شورای) حقوق‌بشر وکمیساریای عالی حقوق‌بشر  سازمان ملل و دیگر نهادهای بین‌المللی شکایت کرده‌اند' ، آمده است: «با آن که دخالت مقامهای عالی‌رتبه در کشتار‌ معلوم شده است، اما هیچ اراده‌ای برای تعقیب قضایی آنها وجود ندارد. سه تن از این افراد مصطفی ‌پورمحمدی وزیر دادگستری کنونی، غلامحسین محسنی اژه‌ای سخنگوی کنونی دستگاه قضایی، و قربانعلی دری نجف‌آبادی، وزیر وقت اطلاعات و سپس دادستان کل کشور هیچ‌گاه از تعقیب قضایی خود نگران نشدند. عاملان کشتار نیز که به حبس‌های از سه تا پانزده سال محکوم شده بودند، امروز همگی آزاد شده‌اند».

در ادامه اطلاعیه گزارشگران بدون مرز آمده است: «'یکی از کارکردهای مصونیت از مجازات، بازدارندگی وکلای مستقل در دفاع از قربانیان و خانواده‌های آنهاست. بسیاری از این وکلا خود تحت تعقیب قضایی قرار گرفتند. …».

گزارشگران بدون مرز تأکید می‌کند تا امروز پرونده هیچ کدام از روزنامه‌نگاران کشته شده نیز در ایران به شکل جدی بررسی نشده‌اند و آمران و عاملان قتل از مجازات مصون مانده‌اند.» گزارشگران بدون مرز از جمله به قتل زهرا کاظمی، و ستار بهشتی، درزندان اوین  اشاره کرده است.
@NedayeAzadii            كانال نداي  آزادي

۱۳۹۵ آذر ۸, دوشنبه

مریم رجوی: فراخوان به عدالت و محاکمه عاملان جنایت علیه بشریت در ایران و سوریه

مریم رجوی: فراخوان به عدالت و محاکمه عاملان جنایت علیه بشریت در ایران و سوریه


آقای نخست‌وزیر غزالی، خانم‌ها و آقایان وزیران،
خانم‌ها و آقایان سناتورها و شهرداران،
حقوقدانان محترم، سخنگویان و فرستادگان ملت بزرگ سوریه و حلب قهرمان! به‌همه‌ شما درود می‌فرستم.

این اجتماع را در حالی برگزار می‌کنیم که جنبش مقاومت، از پروژه بزرگ خود سرفراز و پیروز بیرون آمده است. منظورم انتقال امن و سالم اعضای مجاهدین از لیبرتی به اروپاست. یعنی انتقال بخش مهمی از پیکره جنبش آزادی مردم ایران.
در این کار خطیر، مقاومت ما، خواست و اراده رژیم ولایت فقیه را شکست داد. توطئه‌های متعدد اطلاعاتی و سیاسی رژیم شکست خورد. حمله‌های تروریستی و موشک‌بارانهای متعدد به‌جایی نرسید و همین موفقیت یکی از مهم‌ترین نشانه‌های دوران ضعف و زوال رژیم آخوندهاست.
حالا آخوندهایی که برای از بین بردن تمامی مجاهدین در لیبرتی طرح‌های دور و دراز داشتند، کور و بور شده‌اند و روزی نیست که درباره خطر احیای مجاهدین در داخل ایران، برای هم روضه نخوانند. اما در مقابل، فولاد آبدیده مجاهد خلق، یعنی همان مجاهدان دوران پایداری
۱۴ساله و سرداران و قهرمانان اشرف و لیبرتی، با اراده‌یی صدبار محکمتر و با چشم‌اندازی صدبار روشن‌تر و پرشورتر وارد دوران جدید یعنی دوران پیشروی شده‌اند.
هم‌چنان که مسعود گفت «مجاهد همیشه مجاهد است. از اوین تا اشرف، و لیبرتی و هرکجای دیگر؛ یک رزمنده آزادی است و جزیی از ارتش بزرگ آزادی ملت ایران مقاوم و سرسخت و استوار؛ در هر شرایطی، در هر زمانی و در هر مکانی».

از یاد نبرده‌ایم و همیشه در برابر چشمان خود داریم
۱۴۱ زن و مرد شجاع و والایی را که در اثر حمله‌های جنایتکاران فرستاده خامنه‌ای و مالکی به‌شهادت رسیدند. همچنین ۹ مجاهد خلق که به گروگان گرفته شدند. ارجاع پرونده این کشتارها به دادگاه جنایی بین‌المللی و همچنین پیگیری دارایی به‌غارت‌رفته اشرفی‌ها بخشی از حقوق ملت ایران است و ما غیرممکن است که از احیای این حقوق حقه دست برداریم.

 دوستان عزیز!
از نشانه‌های دوران اعتلای مقاومت، بالا گرفتن اعتراضها و اعتصاب‌های مردم، در تهران و شهرهای بزرگ است.
گاهی در یک هفته ده بار مردم معترض در برابر مجلس آخوندها جمع می‌شوند. گروه‌هایی از بازاریان در چند شهر اعتصاب کرده‌اند، دانشجویان در دانشگاهها اجتماعات اعتراضی برپا می‌کنند، زندانیان سیاسی در زندان اوین و زندان گوهردشت کرج و زندانهای سایر شهرها به‌ اعتصاب‌غذا دست می‌زنند. و کسانی که بر اثر غارتگری مؤسسات مالی آخوندهای حاکم، دارایی خود را از دست داده‌اند، در برابر مراکز دولتی تظاهرات می‌کنند. اخیراً وزیر کشور کابینه روحانی فاش کرد که تنها در مشهد، ۲۰۰ بار گروه‌های مردم در اعتراض به‌همین غارت‌گریها به‌ خیابانها آمده‌اند.
این فریادها متوجه اساس رژیم است. مشکل فقط اخراج‌های ظالمانه نیست، مشکل فقط حقوق‌های پرداخت‌نشده نیست مشکل فقط انواع تبعیض‌ها و سرکوب‌ها نیست. اصل مشکل، وجود حاکمیتی است که دائماً مصیبت و فساد و ویرانی تولید می‌کند. زبان حال مردم ما این است:‌ این وضعیت باید تغییر کند؛ از استبداد و فقر و عقب‌ماندگی به جانب آزادی و پیشرفت و رفاه.

امروز آخوندهاـ از هر دو جناح رژیم‌ـ در مهم‌ترین هدف‌های خود بر سر توافق اتمی شکست خورده‌اند. همه به‌یاد دارند که شش قدرت جهان به‌خصوص آمریکا تا چه اندازه در مذاکرات اتمی در برابر این رژیم، کوتاه آمدند. و به یک قدم عقب‌نشینی رژیم اکتفا کردند.
در همان موقع من بارها نسبت به این امتیازهای ناموجه عدم اجرای قطعنامه‌های شورای امنیت و جمع نکردن پروژه ضد ملی اتمی رژیم هشدار دادم. اما همین توافق که می‌توانست فرصتی برای عبور رژیم از بحرانهایش باشد؛ امروز نتیجه معکوس داده است.
از یک‌طرف خامنه‌ای آن‌را «خسارت محض» توصیف می‌کند؛ از طرف دیگر وعده‌های روحانی درباره دوران پس از برجام، پوچ از آب درآمده است.
یک سال پس از لغو تحریم‌ها، گرسنگی و فقر، بیش از گذشته، زندگی مردم را در هم‌ می‌کوبد. همزمان، انواع تناقض‌های درونی و بیرونی، فسادهای مالی، افتضاحات اخلاقی و تصفیه‌حساب باندهای درونی رژیم سرباز کرده است و امروز آخوندها دیگر قادر نیستند مثل گذشته کنترل‌ تمام عیاری بر باندهای درونی خود و بر اعتراضهای اجتماعی اعمال کنند.
در نتیجه، آخوندها به‌چنان تنگنایی افتاده‌اند که خودشان نسبت به‌بی‌آیندگی رژیم اعلام خطر می‌کنند. اما مردم ما با اعتراضهای روزانه، در حال مشق و تمرین‌اند. چه چیزی را تمرین می‌کنند؟ سرنگونی رژیم ولایت فقیه و قیام بزرگ برای آزادی.

در چنین شرایطی، رژیم تلاش می‌کند نظام شکست‌خورده مماشات غرب در قبال حکومت ولایت فقیه را حفظ کند. آنها خواهان ادامه سیاستی از سوی دولتهای غرب و مشخصاً آمریکا و اتحادیه اروپا هستند که در سال‌های گذشته، کمک‌کار بقای استبداد مذهبی در ایران و جنگ‌افروزی و تروریسم در منطقه بوده است.
اکنون که پس از انتخابات آمریکا، دولت تازه‌یی آغاز به‌کار می‌کند، مردم ایران، مقاومت ایران و ملتها و کشورهای منطقه انتظار دارند که در سیاست سه دهه اخیر به‌ویژه ۱۶سال گذشته ایالات متحده، تجدید نظر شود.
سیاست آمریکا در مورد ایران و منطقه در این دوران، بر محور نزدیکی به ‌آخوندها تنظیم شده بود و فجایع ناشی از آن بی‌شمار است. از عراق ویران و پریشان و سوریه غرقه به‌خون، تا بستن راه تغییر در ایران.
بی‌جهت نیست که آخوندهای حاکم، از پایان این دوره که آن را دوره طلایی توصیف می‌کنند این‌همه می‌ترسند. دستاوردهای باد‌آورده آخوندها از سیاستهای غلط آمریکا تا آنجا برای تحکیم قدرت ننگین‌شان تعیین‌کننده بوده است که امروز به صراحت می‌گویند کابینه جدید آمریکا می‌تواند کابینه وحشت باشد.
این ترس و وحشت به‌حدی بود که خامنه‌ای گفت: «ما فکر می‌کنیم که چگونه باید کشور را از مشکلات احتمالی عبور داد».
در آن طرف مأموران و لابی‌های رژیم هم به ‌تکاپو افتاده‌اند که شاید مانع این تحول شوند یا آن‌را به‌تأخیر بیندازند.
راستی تا آنجا که به‌ عامل خارجی مربوط می‌شود چه چیزی بیشتر از مماشات دولت آمریکا کمک‌کار رژیم ولایت فقیه بوده است؟ به آنچه گذشت نگاه کنیم:
-
بمباران و خلع‌سلاح مجاهدین در عراق که مهم‌ترین خواست آخوندها بود، 
-
راه باز کردن برای پاسداران که به‌تدریج عراق را اشغال کنند، 
-
میدان دادن به‌این رژیم که عراق را سکوی پرش تروریسم و جنگ‌افروزی خود در منطقه کند، 
-
نقض تعهد نسبت به ‌حفاظت و امنیت مجاهدان اشرف و لیبرتی، 
-
سکوت و بی‌عملی نسبت به ‌قتل‌عام‌های مکرر علیه مجاهدین، 
-
دست دراز کردن به‌سوی استبداد مذهبی در هنگام قیام‌ مردم ایران برای آزادی و امتیاز دادن به‌رژیم ایران در مذاکرات اتمی.
مگر سرکوب مردم عراق و سوریه توسط آخوندها، باعث رشد گروه داعش نشد؟ مگر باز گذاشتن راه لشکرکشی‌های پاسداران به ‌سوریه این همه فاجعه ایجاد نکرده است؟ از ویرانی یک کشور و کشتار صدها هزار نفر، تا موج میلیونی پناهندگان و تروریسم و ناامنی در قلب اروپا و آمریکا.

ما از سال‌ها پیش گفته‌ایم و باز تکرار می‌کنیم که مهم‌ترین اشتباه آمریکا در منطقه‌ ، استمالت از آخوندهای حاکم است. از این به ‌بعد، آمریکا به‌هر میزان که از این سیاست فاصله بگیرد، منطقه به سمت صلح و آرامش خواهد رفت. کما این‌که اتحادیه اروپا به‌میزانی می‌تواند بر وضعیت ایران و کل منطقه تأثیر مثبت بگذارد که روابط سیاسی و تجاری خود با این رژیم را به‌توقف اعدامها منوط کند.
اجازه بدهید خلاصه کنم که انتظار ما و مردم ما و ملت‌های منطقه از جامعه جهانی چیست؟ خواست ما فقط این است که سیاست امتیاز دادن به‌رژیم ولایت فقیه را متوقف کنید. خواست ما این است که سکوت و بی‌عملی در مقابل جنایات این رژیم در ایران و منطقه دیگر نباید ادامه پیدا کند. به‌جای آن، مبارزه مردم ایران را برای کسب آزادی محترم بشمارید.

دوستان عزیز!
همزمان با شدت‌گرفتن تنشهای داخلی و بین‌المللی رژیم، جنبش دادخواهی زندانیان سیاسی قتل‌عام‌شده نیز، آخوندها را در داخل و خارج ایران به‌چالش کشیده است. در ماه‌های اخیر، مقاومت ایران، با اتکا به ‌تلاش اعضا و هوادارانش در داخل ایران به‌ اسامی تاکنون منتشر نشده شهیدان و نیز اطلاعاتی درباره هویت قاتلان دست پیدا کرده که بخشی از آن به‌اطلاع عموم رسیده است.
در سطح بین‌المللی، «کمیته عدالت برای قربانیان قتل‌عام سال ۶۷» در ژنو، آغاز کار خود را اعلام کرد.
ثبت رسمی قطعنامه مشترک کنگره آمریکا در محکومیت قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷، و همچنین فراخوانهای گروه‌های پارلمانی متعدد در سراسر اروپا همه و همه گام‌های ارزشمندی است که امیدوارم با سرعت هرچه بیشتر پیش برود و به نتیجه نهایی برسد.
این دادخواهی، اساس استبداد مذهبی را هدف قرار داده. به‌همین دلیل، رژیم ولایت فقیه در برابر آن شکننده است. این دادخواهی بیدارکننده و فراخوان‌دهنده به‌همه سرکوب‌شدگان است. باید روشن شود در کهریزک یعنی شکنجه‌گاه اختصاصی خامنه‌ای، به‌خصوص در سال ۸۸ چه گذشت و چه بر سر جوانان زندانی آوردند و ماجرای پزشکانی که در ارتباط با کهریزک کشته شدند، چه بود.
جنایت‌های جنگی در خلال جنگ هشت ساله خمینی، اعدام جریان‌وار هموطنان عرب، کشتار دسته‌دسته از هموطنان سنی و مردم مظلوم بلوچ و کرد، ماجرای هموطنان بهایی و مسیحی که به‌خاطر عقایدشان سرکوب می‌شوند. و قتل‌های زنجیره‌یی در دهه۷۰.
بله، همه پرونده‌های این سه دهه باید گشوده شود. در حاکمیت آخوندها، ناله‌های بسیاری در گلوها شکسته شده، خونهای بسیاری به‌ناحق ریخته شده و حق‌های بی‌شماری پایمال شده است. حالا زمان دادخواهی است، یعنی زمان احیای همه آن خون‌ها و حق‌ها و البته بالاترین حق، که حق آزادی و حاکمیت مردم ایران است.
در کانون این دادخواهی، به‌زیر کشیدن بی‌دادگران است. حرف اصلی این دادخواهی، سرنگونی تمامیت ولایت فقیه است. و این هدف اصلی مردم ایران است و می‌توان و باید به‌آن دست یافت.

دوستان عزیز!
اکنون خامنه‌ای بیش از همیشه، قدرت پوسیده خود را به ‌کشتار مردم سوریه گره زده است. او تلاش کرد ادامه این اشغالگری و خونریزی را با یاوه‌هایی مثل دفاع از حرم توجیه کند، اما شکست خورد. او امروز حتی در متحد کردن باندهای داخلی رژیم بر سر ادامه این جنگ کثیف، شکست خورده است. جنگ در سوریه، به ‌مردم ایران و به منافع ایران، هیچ ربطی ندارد.
می‌بینید که از تظاهرات هزاران ایرانی برای بزرگداشت کورش در پاسارگاد، این صدا شنیده می‌شود که نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران. یعنی همه می‌دانند که جنگ‌افروزی ولایت فقیه در عراق و سوریه و یمن، برای حفظ اختناق در ایران است و عامل بقای رژیم ولایت فقیه است.
تکرار می‌کنم که رودر روی آخوندها، ما و مردم‌مان در کنار ملت شجاع و سرفراز سوریه ایستاده‌ایم. کودکان‌ معصومشان فرزندان ما هستند و از پریشانی آنها در رنجیم. بر ویرانی شهرهایشان اشک می‌ریزیم. و از بی‌پناهی آوارگانشان مضطربیم. ما خود را شهروندان حلب خون‌فشان می‌دانیم. حلب از مراکز تمدن جهان که در امتداد تاریخ شش هزار ساله‌اش زیر بمبارانهای وحشتناک استقامت می‌کند. حلب که مظهر رنج و پایداری جهان بشری است، دوباره آزاد و آباد به‌پا خواهد خاست. و به‌رغم خواست همه جانیانی که بر سر سوریه ریخته‌اند و به‌رغم سیاست ننگین مماشات، مردم سوریه تنها نیستند؛ سوریه در قلب‌های مردم جهان جا دارد و بی‌تردید پیروز و آزاد خواهد شد.

در بحران کنونی منطقه، هر راه‌حلی برای پایان دادن نهایی به ‌جنگ و ناامنی و مشخصاً مسأله داعش‌ در گرو پایان دادن به دخالت‌های رژیم در منطقه و به‌ویژه در سوریه است. و همکاری با آخوندها برای مقابله با داعش، فاجعه‌بار است، این باعث تقویت رژیم ایران و تروریسم می‌شود و داعش را به‌لحاظ سیاسی و اجتماعی تغذیه می‌کند.
مقابله با داعش، امری جدا از مقابله با آخوندها و پاسداران نیست. هرقدر که آخوندها پس زده شوند، گروه داعش نیز به‌پایان خود نزدیک می‌شود. ما تمام ملتها و کشورهای منطقه را برای اخراج این رژیم از سراسر منطقه، به ‌یاری می‌طلبیم.

هموطنان عزیز!
این جنبش به رنج و از خودگذشتگی خود و خلقش متکی است. این همان اصلی است که پیوسته، پیش روی جنبش مقاومت راه را روشن کرده است. پیکار کردن، خستگی‌ناپذیر راه پیمودن، با فداکاری راه گشودن و اراده‌های شگرف انسانی را به‌کار گرفتن، راه و رسم پیروزیست.
این، آرمان تابانی است که مسعود فراراه این جنبش گذاشته و مجاهدین را نسل در نسل با آن آموزش داده است. از کسانی که سال‌ها پیش به ‌مبارزه برخاسته‌اند، تا دختران و پسران پرشوری که امروز برمی‌خیزند تا غیرممکن‌ها را ممکن کنند.
این اراده و عزم و نیرویی است که تاکنون به‌رغم اوضاع سهمگین منطقه‌یی و بین‌المللی، جنبش ما را استوار و پرتوان نگه‌داشته است و این اراده‌یی است که از این به بعد با تغییر اوضاع داخلی و بین‌المللی به مراتب بیش از گذشته، این جنبش را برای هموار کردن راه پیروزی مردم ایران یاری می‌کند.
آری، سرانجامی جز پیروزی محتوم برای چنین زنان و مردانی متصور نیست. آن کس که برای خودش هیچ چیز نخواهد. برای خلقش همه چیز را به‌دست می‌آورد. به این یقین داشته باشید. و با روحیه و استقامتی سرشار در کانونهای نبرد یعنی هزار اشرف، برای سرنگونی استبداد مذهبی آماده شوید.
هزار اشرف، برای برقراری آزادی و حاکمیت مردمی است. برای یک جمهوری آزاد و برابر بر اساس جدایی دین و دولت، لغو حکم اعدام و برابری زن و مرد.
روز آزادی ملت ایران و صلح و آرامش در منطقه فراخواهد رسید.
سلام بر شهیدان 
سلام بر آزادی.

@NedayeAzadii            كانال نداي  آزادي


یک روز صبح نویسنده ایرانی

یک روز صبح نویسنده ایرانی



صبح بعد از صبحانه، آمد کارش را شروع کند، دید توی صندوق رایانه‌اش یک عکس برایش آمده. دوتا بچه بودند کنار درختی به دیوار سیمانی شکسته‌پکسته تكیه داده بودند. کمی به‌حالت این دو تا بچه نگاه کرد. ترحم‌انگیز بود.

یکیشان 5ساله به نظر می‌رسید، دومی که سرش را داده بود زیر بغل اولی 3ساله. اولی سرش را با حالت غمگینی انداخته بود و گویی به فکر فرورفته بود. دستش را مثل یک پدربزرگ روی سر و پیشانی آن که به نظر می‌رسید داداشش باشد، گذاشته بود.

نویسنده با خود فکر کرد اگر برای این دو تا مصیبتی پیش آمده، مثلاً این بزرگتره چه کاری می‌تواند برای آن کوچکتره بکند؟

بعد سند عکس را بست، و به کارهایش مشغول شد. چند نامه بود که باید برای یک ناشر می‌نوشت. اولین سطرهای نامه را که شروع کرد، باز همان تصویر جلوی ذهنش آمد. گویی همان کوچکه داشت از او می‌پرسید:
ـ راستی اگر بلایی به‌سر ما آمده باشد، این داداش بزرگتر من چه‌کار می‌تواند برای من بکند؟

کمی ناراحت شد. اما برای تسکین خودش گفت: احتمالهای دیگری هم می‌توان در نظر گرفت. مثلاً این فرض که این دو تا بچه، اصلاً بدبخت نیستند، پدر دارند مادر دارند، این‌جا هم حیاط خانه‌شان است. فضولی کرده‌اند، یا کار بدی کرده‌اند، پدرشان آنها را تنبیه کرده و گفته، یاالله برین اون گوشه‌ی حیاط بنشینید و از همانجا تکان هم نخورید!

کمی ذهنش با این خیال راحت شد، دوباره شروع به نوشتن نامه به ناشر کرد:
جناب...  من نیاز دارم بدانم مخاطب یا موضوع این تحقیقی که باید بکنم و کتابی که باید برایتان بنویسم، چه باید باشد؟ لطفاً پاسخ بدهید و یا قرار ملاقاتی بگذارید که این موضوع را...
دوباره تصویر آن دو کودک پرید جلوی چشمش. انگار بچه‌ها داشتند به او می‌گفتند، خوب خودت را دلخوش کردی! چرا فرض نکردی که بابای ما را اعدام کرده‌اند و مادرمان هم رفته برای نان درآوردن، کاری بکند... ؟!

از این فکر بیشتر از خود عکس به‌هم ریخت. یاد مطلبی افتاد که همین دو روز پیش خوانده بود: قصابی تعریف می‌کرد که زنی وارد مغازه‌اش شده و دویست تومن روی پاچال قصابی گذاشته و گفته گوشت بدهید!، قصاب درمانده که وقتی گوشت کیلویی 15هزارتومان است، با دویست تومن چه گوشتی می‌تواند به آن زن بدهد؟ و بعد زن شرح داده بود که دوتا بچه‌اش یک‌سال است که گوشت نخورده‌اند و دکتر گفته باید گوشت بخورند. بعد ادامه داده بود که حالا شما هر مقدار می‌توانی بده بعد هم خودم، ... بقیه‌اش را قصاب شرم کرده بود تعریف کند.

از این فکر کمی بیشتر ناراحت شد، دستش روی موش لغزید و همان صفحه‌ی عکسی که برایش آمده بود را دوباره باز کرد. باز به همان 2پسربچه فکر کرد. با خود گفت: لابد الآن این بزرگه دارد به کوچکه می‌گوید: مامان رفته گوشت بخرد، تحمل کن تا ظهر شاید چیزی بخوریم.

بعد از این فکر، نویسنده باز به خودش نهیب زد. بابا این خیالپردازیها چیست... از کارخودت میمانی. نامه به ناشر را بنویس! ده تا کار دیگر هم داری... .

دوباره مشغول نوشتن نامه شد: ... بالاخره ما باید روی یک موضوع که هم مخاطب و هم فروش داشته باشد سنگهایمان را خوب حق کنیم. بنابراین خوب است بر سر قرارداد بنشینیم و همین‌طور بر سر دستمزد و درآمد فروش... .

با کلمه‌ی درآمد، باز فکرش رفت سراغ آن زن و آن بچه‌ها. حالا تجسم آن زن و قصابی به تصویر عکس آن دو پسربچه اضافه شده بود. با خودش فکر کرد: فرضا که قصاب آن روز غیرت کرده و یک کیلو گوشت برده باشد در خانه‌ی آن زن. ولی روزهای بعد چه؟ آن زن که شوهرش اعدام شده، چگونه خرجی بچه‌ها را در می‌آورد؟ ... بعد یاد قصاب افتاد که گفته بود: به خدا این خانم اصلاً اهل اینجور تقاضاها و پیشنهادها نبود، من این خانواده را می‌شناختم...

با این افکار دیگر حسابی مگسی شده بود. عکس را توی سطل زباله انداخت و سطل زباله را هم پاک کرد. با خودش گفت: اینجوری اگر بخواهم فکرهای پراکنده بکنم که 2روزه بدبخت می‌شوم... . خواست شروع به نامه نوشتن کند دید سند نامه را پیدا نمی‌کند. احتمال داد سند را با آن عکس توی سطل زباله انداخته باشد... سطل زباله را باز کرد... هیچ سندی آنجا نبود... از این‌که که کارش پیچ خورده کلافه شد. بعد از مدتی تلاش به فکرش رسید که از طریق اینترنت از کسی بپرسد چگونه سندی را که در سطل زباله نابود شده بازسازی می‌کنند. کلمه زباله باز برایش تصویر آن 2بچه را تداعی کرد که حالا داداش بزرگه رفته بود توی کوچه کنار سطل زباله، روی یک قوطی بالا رفته بود ببیند چیزی برای داداش کوچکش پیدا می‌کند؟

دوباره به هم ریخت.گفت، لا اله الاالله. انگار قرار نیست امروز کاری از من در بیاید. به صرافت افتد که سند نامه‌ی قرارداد با ناشر را احیا کند. اما نمی‌دانست چگونه. توی رایانه مشغول نوشتن پرسشش شد: چگونه از سطل زباله سندی را... .

در اسنادی که در پاسخش روی صفحه آمد انبوهی پاسخ جلویش ردیف شد، چند مطلب هم به چشمش خورد که نوشته بود زباله گردی کودکان... . کنجکاو شد و یکی‌اش را باز کرد.

تصاویر انبوهی بچه‌هایی که در سطلهای زباله دنبال غذا و وسایل دیگر می‌گردند روی صفحه ریخت.

یکی یکی عکسها را بزرگ کرد و با دقت به آنها نگاه کرد. این‌جا را ببین! یک دختر رفته روی پشت آن یکی که قدش به‌سر سطل زباله برسد. این مادر هم توی سطل می‌گردد...  این بچه را ببین! رفته از پستان یک گاو شیر بخورد.

در همین حال، نامه‌ای از سوی ناشر به صندوقش وارد شد. باز کرد. نوشته بود:
ـ بالاخره پاسخ ما در مورد قراردادی که داشتیم چه شد؟

نویسنده در ادامه نامه نوشت: آقا فعلاً ذهنم کاملاً به هم ریخته. هیچ کاری فعلاً نمی‌توانم بکنم. شاید در آینده برایتان کاری در مورد بچه‌های ایران بفرستم. کودکان در ایران فراموش شده‌اند...
از مهدی جمالی
6آذر 95

@NedayeAzadii            كانال نداي  آزادي


۱۳۹۵ آذر ۳, چهارشنبه

لغو یک سخنرانی و تبدیل آن به یک بحران دیگر؛ چرا؟

لغو یک سخنرانی و تبدیل آن به یک بحران دیگر؛ چرا؟



لغو سخنرانی علی مطهری در روز اربعین (30آبان) در مشهد، به یک موضوع دعوای دیگر بین باندهای متخاصم رژیم تبدیل شده و قیل و قال بسیاری در رژیم برانگیخته است. تاکنون رئیسان هر سه قوه رژیم یعنی آخوند حسن روحانی، علی لاریجانی و آخوند آملی لاریجانی، درباره آن موضعگیری کرده و در برابر هم صف‌آرایی کرده‌اند.

در همین رابطه، جلسه مجلس ارتجاع نیز، روز سه‌شنبه 2آذر، صحنه تک و پاتک نمایندگان دو باند علیه یکدیگر بود و بسیاری از آخوندهای دانه درشت و مهره‌های رژیم از هر دو باند و نیز انبوهی از دار و دسته‌ها و به‌اصطلاح تشکلهای دانشجویی نیز وارد معرکه شده‌اند، له یا علیه طرفین دعوا سخن گفته‌اند و خواستار رسیدگی قضایی به این موضوع شده‌اند.
سؤال این است که چرا رویداد کم اهمیتی که به گفته یکی از مهره‌های باند خامنه‌ای در مجلس رژیم، دهها مورد نظیر آن بوده، این بار موجب چنین غوغایی شده است؟ (1) و چرا یک تلنگر، چنین پیامدهایی به‌دنبال داشته و چنین موج و تلاطمی در رژیم ایجاد کرده است؟ 
اظهارات آخوند موحدی کرمانی، گماشته خامنه‌ای در نمایش جمعه تهران شاید بتواند پاسخ این سؤال باشد. او با اشاره به «صلاح» و «مصلحت» نظام، می‌گوید: «سخنان او به صلاح کشور نیست. مطهری ابتدا باید نظراتش را با حضرت آقا تطبیق کند و برود پیش ایشان بگوید که من قصد دارم این حرف را بزنم». وی سپس تأکید می‌کند مصلحت آن است که «باید در برابر مقام معظم رهبری و برای رضای خدا دهانها را ببندیم». (2) 
اذعان امام جمعه خامنه‌ای به ماهیت استبداد قرون‌وسطایی ولایت‌فقیه که هر کس می‌خواهد حرف بزند، اول بایستی برود به ولی‌فقیه بگوید و اجازه بگیرد؛ البته جالب توجه، اما مطلب آشکاری است؛ موضوع مهمتر، اذعان او به موقعیت لرزان ولی‌فقیه و وضعیت شکننده نظام است.
شکنندگی نظام و مصلحت ناشی از آن، واقعیتی است که مورد توافق تمام باندها و دستجات حکومتی است، اما هر باندی آن را بر منافع خود منطبق می‌کند. علی لاریجانی در نطق سه‌شنبه (2آذر) در مجلس ارتجاع، اقدام باند رقیب و دادستانی مشهد برای لغو سخنرانی علی مطهری را «عامل تفرقه و انشقاق در ساختارهای کشور و بروز اختلاف» دانست «که به هیچ‌وجه مصلحت کشور آن هم در شرایط حساس فعلی نمی‌باشد». (3) 
منظور از «شرایط حساس فعلی» را در همان جلسه، یکی از اعضای مجلس به نام «وکیلی» که عضو هیأت‌رئیسه مجلس هم هست، روشنتر بیان می‌کند: «قدرت در حال پوست‌اندازی جهانی است، باید مسئولانه‌تر و هوشیارانه‌تر رفتار کرد».
به این ترتیب پایان یک دوره در فضا و شرایط بین‌المللی که رژیم آخوندی برای حفظ حیات خود از آن سود بسیاری برد و شروع دوران متفاوتی در عرصه جهانی پس از انتخاب رئیس‌جمهور جدید آمریکا، موجب احساس خطر شدید هر دو باند حاکم شده و یکی از دلایل موقعیت شکننده و لرزان رژیم است.
به‌لحاظ داخلی نیز افعی قدرت در رژیم نیز در آستانه پوست‌اندازی است و بیش از 6ماه به موعد آن و به صحنه آمدن نمایش انتخاباتی رژیم نمانده است؛ بنابراین همه کنش و واکنشهای درون رژیم، در بستر این جنگ قدرت انجام می‌گیرد و از همین رو طی 6ماه آتی، تضادهای درونی رژیم سیری تصاعدی خواهد داشت. با توجه به همین واقعیت است که مهدی محمدی از مهره‌های باند خامنه‌ای پیش‌بینی می‌کند: «من حدس می‌زنم معرکه‌گیریهای بیشتری در پیش است. شاید حتی انتحار هم بکنند». (4) 
باند ولی‌فقیه در توجیه ممانعت از سخنرانی علی مطهری که به قول علی لاریجانی، «موجب این همه بحث در کشور شد»، علاوه بر «حساسیت شرایط» نفوذ و حضور مجاهدین را مطرح کرده‌اند. کریمی قدوسی از مهره‌های کهنه‌کار اطلاعاتی در مجلس ارتجاع مدعی شد که مجاهدین «برای رسیدن به مقاصد شوم خود از (مطهری) علیه دین استفاده می‌کند و سخنرانی که برای وی ترتیب داده شده بود نیز توسط هسته مرکزی نفاق انجام شده است». (5) همین ادعا را حاجی دلیگانی نیز در اظهارات خود در مجلس ارتجاع مطرح کرد و گفت: «(مجاهدین) پشت پرده برگزاری این میتینگ بودند».
مطرح کردن «مجاهدین» در این قبیل موارد، عموماً بجز آن که هدف مرعوب کردن و بستن دهان معترضان را دنبال می‌کند، برای بیان موقعیت انفجاری جامعه و به‌منظور اشاره به تهدید سرنگونی به‌کار می‌رود و اشارات مکرر مهره‌ها و رسانه‌های حکومتی به «حساسیت شرایط» داخلی و بین‌المللی نیز آن را تأیید می‌کند.
به عبارت دیگر خود مطهری به قول مهدی محمدی «آدم بی‌اهمیتی» است که نباید «زیاد جدی گرفته شود» بلکه آنچه اهمیت دارد شکافی است که با این قبیل جنگ و جدالها در طلسم اختناق ایجاد می‌شود و هر شکافی در این طلسم موریانه خورده، می‌تواند منجر به فوران آتشفشان خشم توده‌های عظیم مردم به‌جان آمده‌یی شود که جز زنجیرهایشان چیزی برای از دست دادن ندارند.

@NedayeAzadii            كانال نداي  آزادي