۱۳۹۵ شهریور ۱۰, چهارشنبه

هر شهروند يك گزارشكربا یک قطعه عکس با یک اسم به جنبش دادخواهی قتل عام۶۷ بپیوندید


هر شهروند يك گزارشكربا یک قطعه عکس با یک اسم به جنبش دادخواهی قتل عام۶۷ بپیوندید


با یک قطعه عکس با یک اسم به جنبش دادخواهی قتل عام۶۷ بپیوندید
 در   بیست و هشتمين سالگرد قتل‌عام سی هزار زندانی سیاسی، یاد آن زنان و مردان دلیر را که مظاهر تابان ایستادگی در برابر فاشیسم دینی‌ بودند ، راگرامی می‌داریم از طرف جنبش دادخواهي براي قتل عام تابستان 67 و براي زنده نگه داشتن ياد و نامشان كه هزاران از آنها بي نام و نشان درگورهاي دسته جمعي و ناشناخته دفن شده اند ، 
براي زنده نگه داشتن ياد و نامشان كه هزاران از آنها بي نام و نشان درگورهاي دسته جمعي و ناشناخته دفن شده اند ، بر آن هستيم تا در هر شهر وديار و هر مكاني و جايي كه خون اين عزيزان بر زمين ريخته شده است آن مكان مقدس را  بعنوان ثبت در سينه تاريخ و همچنين در صورت امكان جهت بازسازي مزار آن شهيدان دست يافته و آدرس و محل آن را داشته باشيم . 
همچنين در صدد هستيم تا اسامي و مشخصات هر شهيد ديگري از سربداران قتل  عام تابستان 67 را جزء به جزء و مورد به مورد بدست آوريم تا در كتاب شهداي قتل عام و همچنين موزه شهيدان مقاومت نام و يادشان جاويدان بماند
از همه شما دوستان و همراهان و آزاديخواهان درخواست مي كنيم براي تكميل اين گنجينه بزرگ چنانچه هر گونه ا طلاعي از اسامي شهداي قتل عام تابستان 67 و يا عكسي از هر شهيد يا آدرس و ردي از مزار اين شهيدان و همچنين گورهاي جمعي يا گورهاي بي نام و نشان كه در شهرهاي مختلف وجود دارد مي شناسيد و يا اطلاعي داريد به  آدرس تلگرام @SohilaDrakhtshan
منتظر همياري و كمك شما دوستان مي باشيم.با اميد به پيروزي
#قتل عام
خبرهاي ما را دركانال نداي آزادي دنبال كنيد
https://telegram.me/NedayeAzadii
@NedayeAzadii

دکتر محمد ملکی: جنبش دادخواهی قتل‌عام شدگان 67 جهانی شده است



دکتر محمد ملکی: جنبش دادخواهی قتل‌عام شدگان 

67 جهانی شده است


دکتر محمد ملکی، اولین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب ضدسلطنتی طی مصاحبه‌یی که روی اینترنت گذاشته شده است درباره قتل‌عام سال 67 و حمایت خبرگان ارتجاع و آخوند جنایتکار پورمحمدی از این قتل‌عامها گفت: «حکومت را با جنایت، کشتار و با آدمکشی که نمی‌شود حفظ کرد». 

وی در پاسخ به این سؤال که مقامهای رژیم بعد از کتمان، ولی الآن از این قتل‌عامها حمایت می‌کند، تحلیل شما چیست گفت: «یک واقعیتی است که حقیقت را می‌شود برای یک مدتی از دید مردم مخفی نگه داشت ولی برای همیشه نمی‌شود، ما سال 60 که از زندان آمدیم خیلی حوادث بود به سرمان آمده بود وقتی به مردم می‌گفتیم اصلاً باور نمی‌کردند، ولی یواش یواش اوضاع بدتر شد و اتفاق افتاد ولی مسأله به‌اصطلاح 67، تا همین چند سال پیش کسی باور نمی‌کرد، فکر می‌کردند نفاق است و همان حرفهای قبلی که اینها خودشان، خودشان را می‌کشند... . گردن ما می‌اندازند از این حرفها مطرح بود، تا این‌که غیر از این نامه آقای منتظری، دیگر اینها مجبور شدند که بپذیرند چاره‌ای نداشتند، حالا پذیرفتن، این مقوله را، مرحله بعد این است که توجیهش می‌خواهند بکنند، شروع می‌کنند باز حمله کردن به مجاهدین، که اینا آدم کشتن و جنایت کردن و اینها چیز کردن، یا به این ترتیب توجیه بکنند، آن اوایل هم که بار اولی که این نامه، این نوار صوتی را که آمد، اینها منکر می‌شدند، بعد مسأله علنی شد، جامعه تشنه جواب حاکمیت و حکومت بود که مجبور شدند اول پورمحمدی و بعد یواش یواش رسید به مجلس خبرگان که مسأله را قبول کرد ولی با همان حرفها دیگه که اینها نفاق بودند، هیچ‌کدام از این حرفها توجیه این عمل نیست... . و حالا یواش یواش دارد تعدادش هم مشخص می‌شود، الآن مرتب از شهرستانها مردم می‌آیند فیلم می‌فرستند، این جا محل دفن شهدای سال 67 هست، این‌جا هست، معلوم می‌شود که این جریان برخلاف اونچه که فقط تهران می‌گفتند 4-5هزارنفر است، این مسأله در تمام ایران بوده است، در روستاها هم بوده، بنابراین این اعتراف مجلس خبرگان که خود خبرگان باید حکومت را حفظ بکنند، بگویند که اگر این کار را نمی‌کردیم، خب این‌طور بشود، هر جنایتی ‌می‌تواند در دنیا انجام داد که حکومت را حفظ بکنیم. حکومت را با جنایت و کشتار و با آدم کشی که نمی‌شود حفظ کرد»...
خبرهاي ما را دركانال نداي آزادي دنبال كنيد 
https://telegram.me/NedayeAzadii

@NedayeAzadii

مریم رجوی در فراخوان خود از جامعه بین‌المللی خواست، عاملان و آمران این جنایت را در برابر عدالت قرار دهد.

مریم رجوی در فراخوان خود از جامعه بین‌المللی خواست، عاملان و آمران این جنایت را در برابر عدالت قرار دهد.


روزنامه نشنال (چاپ اسکاتلند) نوشت: 3دهه پس از اعدام بیش از 30000زندانی سیاسی توسط یک ”کمیته مرگ“ در ایران، مریم رجوی، رئیس‌جمهور منتخب مقاومت، جامعه بین‌المللی را فرا می‌خواند تا مسئولان آن اعدامها را که تعدادی از آنها هنوز در حکومت هستند به‌خاطر جنایت علیه بشریت تحت تعقیب قانونی قرار دهد.

این روزنامه افزود: در یک فایل صوتی که اخیراً منتشر شده، منتظری (جانشین وقت خمینی) اعدام نوجوانان، زنان باردار و کسانی را که تنها جرمشان خواندن روزنامه سازمان مجاهدین خلق ایران بود، مورد انتقاد قرار می‌دهد. اعضای کمیته مرگ هنوز در پستهای ارشد دولت حسن روحانی بر سر کار هستند.

مریم رجوی در فراخوان خود از جامعه بین‌المللی خواست، عاملان و آمران این جنایت را در برابر عدالت قرار دهد.
خبرهاي ما را دركانال نداي آزادي دنبال كنيد 
https://telegram.me/NedayeAzadii
@NedayeAzadii

آخوند پورمحمدی: بعد از قتل‌عام ۶۷ یک شب هم بی‌خوابی نکشیده‌ام

آخوند پورمحمدی: بعد از قتل‌عام ۶۷ یک شب هم بی‌خوابی نکشیده‌ام


خبرگزاری سپاه پاسداران با درج حرفهای آخوند خون آشام پورمحمدی وزیر داد
خبرگزاری سپاه پاسداران با درج حرفهای آخوند خون آشام پورمحمدی وزیر دادگستری رژیم در کابینه روحانی می‌نویسد:
وزیر دادگستری گفت: در حال حاضر بیشترین حملات و تهاجم‌ها به سمت من است و نمی‌خواهند دست بردارند اما من در این زمینه آرام هستم چون طبق قانون و شرع اسلام عمل کرده‌ام.

مصطفی پورمحمدی عصر روز یکشنبه 8شهریورماه، در جلسه شورای قضایی استان لرستان که در خرم‌آباد با حضور استاندار و جمعی از مدیران برگزار شد با اشاره به این‌که سروصداها ماندگار نیستند، اظهار داشت: عزت و ذلت به دست کسانی نیست که جوسازی می‌کنند.

وزیر دادگستری در ادامه یادآور شد: هر کجا که از مرز عدالت و شرع فاصله بگیریم فشار روانی خواهیم داشت و اگر کسی پرسش کند ما نمی‌توانیم پاسخی دهیم.
وی افزود: در حال حاضر بیشترین حملات و تهاجم‌ها به سمت من است و نمی‌خواهند دست بردارند اما من در این زمینه آرام هستم و در طول تمام این سالها یک شب هم بی‌خوابی نکشیده‌ام زیرا طبق قانون و شرع اسلام عمل کرده‌ام.
افکار عمومی برای ما مهم است اما قاضی نباید تحت تأثیر این فضا باشد.
خبرهاي ما را دركانال نداي آزادي دنبال كنيد 
https://telegram.me/NedayeAzadii

@NedayeAzadii

۱۳۹۵ شهریور ۶, شنبه

اعتراف مهدی خزعلی در رابطه با جنایت کشتار سه کشیش مسیحی توسط اطلاعات رژیم آخوندی

اعتراف مهدی خزعلی در رابطه با جنایت کشتار سه کشیش مسیحی توسط اطلاعات رژیم آخوندی



مهدی خزعلی پسر آخوند خزعلی که سالها در رژیم آخوندی دارای مسئولیتهای مختلف بوده است، در مصاحبه‌یی که روز 5شهریور حول قتل‌عام سال 67 در اینترنت گذاشته شد، به شکل تکان‌دهنده‌یی اعتراف کرد که ماجرای قتل فجیع کشیشان مسیحی توسط وزارت اطلاعات رژیم طراحی و اجرا شده است. او می‌گوید:
«ببینید یکی از این باندهای وحشتناکی که وجود داره، سه تا دخترند که طعمه می‌شوند توسط مقامهای امنیتی، برای این‌که ببینند دوتا کشیش مسیحی آیا تبشیر می‌کنند، آیا تبلیغ مسیحیت می‌کنند یا نه. اینها فکر می‌کردند در همین حد است که بروند و بگویند ما می‌خواهیم به کیش مسیحیت بیاییم و شما ما را تبشیر کنید. خوب به داخل خانه این دو کشیش می‌روند، و بعد با مابقی قضیه، مواجه می‌شوند با این‌که برابر دیده چشم این سه دختر، آن کشیش‌ها کشته می‌شوند، قطعه قطعه می‌شوند و داخل یخچال می‌روند. بعد از آن از اینها می‌خواهند مصاحبه کنند که ما از طرف سازمان مجاهدین خلق مأموریت داشتیم این کشیش‌ها را بکشیم. خوب ناچار می‌شوند برای آزادیشون این مصاحبه را هم بکنند، و بهشون قول می‌دهند (اگر) این مصاحبه را بکنید آزاد می‌شوید. بعد از آن دیدند اگر آزاد کنیم می‌روند بیرون میگن آقا اینها همش سناریو بوده، ما را طعمه کردند، ما را کشاندند توی خانه و کشتند. حکم اعدام این سه تا طعمه‌یی که خودشون امنیت داده بودند را می‌دهند و بنا میشه اینها را اعدام بکنند ».

۱۳۹۵ شهریور ۴, پنجشنبه

آب در ایران گران شد

                                 آب در ایران گران شد


 

  
مجلس ایران در ادامه بررسی اصلاحیه بودجه سال ۱۳۹۵ دولت، قیمت هر مترمکعب آب شرب را ۱۵ تومان گران کرد.
بر اساس مصوبه مجلس در روز چهارشنبه ۳ شهریور وزارت نیرو از طریق شرکت‌های آبفای شهری سراسر کشور مکلف است تا افزون بر دریافت نرخ آب‌بهای ‌شهری، به ازای هر مترمکعب فروش آب آشامیدنی مبلغ ۱۵۰ ریال از مشترکان آب دریافت و به خزانه‌داری کل کشور واریز کند.

همچنین مقرر شد که ۱۰۰ درصد وجوه دریافتی تا سقف ۷۰۰ میلیارد ریال از محل حساب مذکور جهت آبرسانی شرب روستایی و عشایری اختصاص یابد.

اسفندماه سال پیش حمیدرضا جانباز، مدیر عامل شرکت آب و فاضلاب کشور گفته بود که «برنامه‌ای برای افزایش قیمت آب در سال ۹۵ نداریم». او همزمان ارزان بودن قیمت آب در ایران را یکی از چالش‌های اصلی این حوزه دانسته بود.

به رغم این‌که دولت برنامه‌ای برای افزایش قیمت آب نداشت، در نخستین ماه سال مشخص شد که تعرفه آب کشاورزی افزایش می‌یابد و دولت هم «طرح تازه‌ای برای قیمت‌گذاری آب دارد».

در تابستان سال گذشته رحیم میدانی، معاون وزیر نیرو در امور آب و آبفا از افزایش تعرفه‌های مصرفی برای مشترکان پرمصرف آب خبر داده و گفته بود در هر پنج مترمکعب اضافه مصرف از مصارف بالای۴۰ مترمکعب، شیب پلکانی محاسبه مصرفی زیاد می‌شود.
ایران بیش از ۱۵ سال است که با خشکسالی مستمر مواجه است. افزون بر این خشکسالی، برداشت‌های بی‌رویه آب از منابع زیرزمینی و توسعه فزاینده کشاورزی سبب کاهش سطح آب‌های زیرزمینی و بحران آب شده است.

به كانال نداي آزادي بپيونديد
https://telegram.me/NedayeAzadii
@NedayeAazdiiد


دلنوشته های شعله پاکروانادامه سفر به خانه دایه سلطنه مادر فرزاد کمانگر

دلنوشته های شعله پاکروانادامه سفر به خانه دایه سلطنه مادر فرزاد کمانگر


نزدیک غروب بود که به خانه دایه سلطنه رفتیم . کردها به مادر دایه میگویند . من نیز به مادربزرگم که ریحانه در کنارش خفته ، دایه میگفتم . زنی که بیش از فرزندانش ، من به او شباهت دارم . خلق و خویم دیگران را به یاد دایه میاندازد .
دایه سلطنه زنی که راست میایستد . بدون کوچکترین خمیدگی . با اینکه دلش خون است اما هیچکس نمیتواند او را به زانو دراورد . او سلطان احساسات خویش است . از او در باره نداشتن گوری برای تخلیه ی اندوهش پرسیدم . جوابش حیرت انگیز بود . راهی برای هزاران نفر که سنگی بر گوری ندارند . هزاران بی نام و نشان که یا در میدان جنگ هشت ساله با عراق مفقود شدند یا در میدان اعدام . برای هزاران زن که در آتش فقدان عزیزانشان میسوزند . دایه با دستش روی سینه اش زد و گفت قبر فرزاد من اینجاست . فرزاد توی دل میلیونها ایرانی است .
راست میگفت . وقتی کسی را توی قلبت حمل میکنی هیچکس نمیتواند از تو بگیردش . تا ابد در رگهایت جاری میشود . گاهی ممکن است تو را احضار کنند و بگویند فلان کار را بکن یا نکن تا نشانی قبر عزیزت را بتو بدهیم . تو پاسخ میدهی من نیازی به یک گودال ندارم که تو نشانم بدهی یا ندهی . عزیز من توی تنم جاری ست . همین باعث میشود به هزار چون خود پیوند بخورم . از پیش از خاوران تا کنون . این همان بند ناف نامرئی ست که از آن زنجیره ای ساخته میشود به طول سراسر ایران . از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب . از تاثیر اعدام فرزادش گفت . از زنجیره ی انسانی از خانه اش در کامیاران تا مدرسه ای که فرزاد معلم آن بود . از کوچ اجباری ش به سنندج . از خوابهای شیرین و لبریز از رویای فرزاد .
فرزاد ، معلمی که کمان دانش را به دست گرفته و تیر آگاهی و سواد را برای مبارزه اش انتخاب کرده بود . کمانگری که هنوز نامش با آموزش به کودکان کرد عجین است . برای دایه گفتم که چند روز پس از اعدام فرزاد و همراهانش ، ریحان چیزی را که از ماموران شنیده بود برایم گفت . شیرین علم هولی در بند نسوان اوین بود . وقتی از میدان اعدام بازنگشت ، ریحان شروع به پرس و جو کرد . ماموری برایش گفته بودکه هنگام اعدام، فرزاد شروع به بحث در باره ی شرایط پرونده شان میکند . سروصداها بالا میرود.شیرین فریاد میزند ساکت باشید . رو به همراهانش میکند و میگوید این اعدام انجام میشود . پس جر و بحث نکنید و با ارامش روی سکو بروید . سرود میخوانند و طناب به گردن میگیرند . مامور به ریحان گفته بود اول زیر پای شیرین خالی شد . وقتی ریحان گفته ها و پیگیری هایش را برایم میگفت نمیدانستم نداشتن سنگ قبر چه اهمیتی دارد . به حرفهایش در باره ی پیگیری هایی که میکرد تا نشانی از محل دفن بداند توجهی نمیکردم . اما نشانه هایی از بهشت زهرا را به او داده بودند .
خوشحال بودم که دایه سلطنه قوی تر از آن است که با ندانستن نشان فرزادش به زانو دراید . او نیز چون مادرانی که عزیزانشان اعدام شده و بی نام و نشان در جایی از ایران دفن شده اند ایستاده بود . روی پاهایی که مثل کوه بود . خودش کوه بود . پیر مثل زاگرس . کوهی که عاشقانه های شیرینی در دل دارد . بی اغراق میگویم که از او نیرو گرفتم . دایه ها کوههای پشتیبان جوانترها هستند . وقتی از خانه اش بیرون آمدم احساس کردم فرزاد و شیرین و فرهاد و همه ی اعدامیان بی نام و نشان و حتی مفقودین جنگ در قلب من نیز جایی دارند . مدفون در اعماق قلبم . تنشان در گوشه ای از این سرزمین خاک شده اما جانشان با وجودم عجین شده است .
به خانه ی شهرام بازگشتیم . با خانواده های دیگری قرار داشتیم که به دیدارشان برویم . اما گویا نگرانی شان بیشتر از آن بود که تصورش را میکردند . شنو آمد و خبر داد که خانواده ها عذرخواهی کرده اند . آنان نگران پسران باقیمانده شان بودند . زنان محافظان زندگی هستند . من و شهناز درک میکردیم . تصمیم گرفتیم سنندج را ترک کنیم . از خانواده احمدی خداحافظی کرده و باز به جاده زدیم . در راه به این فکر میکردیم که کجای دنیا ، اینکه کسی بخواهد به دیدارت بیاید تا در غم از دست دادن جوانت شریک شود ، ترس آور است ؟ اما پاسخمان آشنا بود . ترس در جان ایران رخنه کرده . از بس زخم بر تن دارد . از بس داغ لاله هایش بر تنش نشسته .

جاده میپیچید . مثل رگ در تن . هوا تاریک شده بود که به کرمانشاه رسیدیم . اقوام فریدون میزبانمان شدند . به طاق بستان رفتیم و تا دیروقت شاهد مردمی بودیم که بی خبر از دردی به نام اعدام ؛ بی آنکه بدانند این دیو چقدر به خانه هایشان نزدیک است در رفت و آمد بودند . چراغهای روشن ، زیبایی شهری بزرگ و تاریخی را در شب ، صدچندان کرده بود . پل های بزرگی که برای مونو ریل زده بودند مثل هزار پایی غول آسا در اصلی ترین خیابانهای کرمانشاه میدوید . شب برایم بی پایان بود . در ایوان خانه نشستم و با دوستی صحبت کردم . ساعتها . سپیده زد که خوابم برد . ظهر به دیدار خانواده ی دو جانباخته ی ۸۸ رفتیم . کیانوش آسا و
صانع ژاله . ساعاتی گفتگو اندوه سالها قبل را در وجود شهناز زنده کرد . شهناز زنی که به دیدار بازماندگان کشته گان دشت بلا میرفت . با کوششی ستودنی . اکنون نیز در کنار یکدیگریم برای دیدار با بازماندگان اعدام . زنی که دوستش دارم . دوستی که مرگ عزیزانمان باعث آشناییمان شد . میگویم : شهناز !کاش در شرایط دیگری با هم آشنا میشدیم . کاش شادی و سرور باعث دوستی مان میشد .
ناگفته هایش را از چشمها و لبخند همیشگی ش میخوانم که میگوید فرزندان جانباخته این مرز و بوم ، هر کدام شاهراهی به سوی آزادی و آبادی اند . و ما ، بازماندگان ، ادامه ی آن شاهراهیم .
عصر از کرمانشاه خارج شدیم و به سوی تهران بازگشتیم . بین راه از همدیگر عکس انداختیم . عکسهایی بعنوان یادگار از این سفر فشرده اما پربار . هر کدام در دل چیزی برای گفتن داشتیم که عکسها نماد آن گفته ها ست . شهناز از مصطفایش که چشمهایش آسمان را در خود جای میدهد .
و من که چشم در چشم دیو اعدام ایستاده ام . بی آشتی . زخم اعدام ریحانم هنوز تازه است . با هر اعدام تازه تر میشود .
تهران . مرکز سرزمینی که مقام اول در عمل نفرت انگیز اعدام را دارد به نسبت جمعیتش . تهران . شهری که همیشه در تب و تاب است . تب و تابی دوگانه . یا چنان بی خیال است نسبت به سرنوشت مردان سرزمینش و یا تا پای کهریزک میرود . تهران . شهری آشنا . شهری پر از داغ و درد و خاطره . تهران پیش رویمان بود . سپیده زده بود که در خانه بودیم . آنقدر خسته بودم که بیهوش شدم . وقتی بیدار شدم دانستم فردا خانواده شهرام راهی تهرانند برای ساماندهی به مزارش . برای تجدید دیدار . برای آغازی با یاد شهرام . برای برخاستن از زمین . برای تمرین زندگی بی شهرام .https://telegram.me/NedayeAzadii
پایان قسمت سوم

۱۳۹۵ شهریور ۲, سه‌شنبه

نقش خامنه ای و رفسنجانی در قتل عام ۶۷ چه بود ؟

نقش خامنه ای و رفسنجانی در قتل عام ۶۷ چه بود ؟



یادداشت روز سه شنبه ۲شهریور ماه ۹۵:
مقدمه : بعد از افشای نوار صوتی آقای منتظری و روشن شدن نقش خاص خمینی و پسرش احمد خمینی در طراحی واجرا ی این جنایت هولناک ؛ برخی روی نقش خامنه ای و رفسنجانی دچار ابهام هستند که این نوشته به آن میپردازد.
سوال : آیا اساسا خامنه ای نفشی  در قتل عام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷ داشت ؟
پاسخ :
کسانی که ادعا می‌کنند خامنه‌ای از قتل‌عام سال67 بی‌خبر بوده یا به‌هر شکلی از این جنایت فاصله گرفته، برای دفاع از نظام حاکم وقایع روشن و قطعی را تحریف می‌کنند. رژیم خمینی که موضوع قتل‌عام زندانیان را تا چندماه پوشیده نگه‌داشته بود، از اوایل آذر 1367 با احتیاط بسیار و به‌تدریج برخی خانواده‌ها را از شهادت فرزندان‌شان مطلع کرد. زیر تأثیر انتشار این خبر، در نهم آذر 1367 هنگامی که خامنه‌ای رئیس جمهور وقت رژیم به‌مناسبت روز دانشجو در یک دانشگاه حضور یافته بود، از این بابت مورد سؤال قرار گرفت: «حجت الاسلام والمسلمین خامنه‌ای هفته گذشته در یک جمع گرم و صمیمی دانشجویی به مهمترین و اساسی‌ترین سؤالات مطرح در جمع‌های دانشجوی پاسخ داد… . سؤال شد علت بی‌توجهی جمهوری اسلامی به مسأله حقوق‌بشر و اجازه ندادن به کارشناسان حقوق‌بشر سازمان ملل‌متحد پیرامون تحقیق این مسأله چیست؟ علت اعدام‌های وسیع در ایران در تهران و استانها چیست؟
رئیس جمهور در پاسخ گفت: این لحن سؤال شما لحن بیانات اخیر رادیوهای بیگانه است. اما در عین‌حال سؤال است و پاسخ می‌دهم. ما به مسأله حقوق‌بشر بی‌اعتنا نیستیم… . آن‌ها که برعلیه ما در دنیا راجع به حقوق‌بشر حرف می‌زنند می‌خواهند منافقین و کسانی که قصد براندازی این نظام را دارند در این کشور هرکاری که دلشان می‌خواهند بکنند و نظام کوچکترین عکس‌العملی از خود نشان ندهد. این برخلاف مصالح مردم و نظام است. از اول انقلاب تا کنون سیاه‌ترین فجایع را در مملکت منافقین راه انداخته‌اند، سازمان عفو بین‌الملل، کمیسیون حقوق‌بشر سازمان ملل یک کلمه حرف نزدند… … مسأله سیاسی است برادر من!
اما اعدام‌ها! درست همان تعبیری که از رادیوهای بیگانه شنیده می‌شود. خوب رادیو منافقین هم همین را می‌گوید. مگر ما مجازات اعدام را لغو کردیم!؟ ما مثل بسیاری از کشورهای دنیا مجازات اعدام داریم، برای چه کسانی؟ برای کسانی که جرایم آن‌ها مستوجب اعدام است. هر کس این جرایم را مرتکب شود ما اعدامش می‌کنیم. قوم و خویش و بیگانه هم ندارد. آن آدمی که در زندان با منافقین در حمله مسلحانه به داخل مرزهای جمهوری اسلامی و با دشمن بیگانه آن فجایع را در اسلام‌آباد، کرند و آن‌جاها راه انداختند ارتباط دارد، آیا به عقیده‌ی شما باید به او نقل و نبات داد؟ اگر ارتباطش با آن دستگاه خائنانه مشخص شده، باید چه کارش کنند؟ این از نظر ما محکوم به اعدام است و اعدامش هم می‌کنیم... » . (5)

مقام کلیدی دیگر در بالاترین سطح مدیریت قتل‌عام رفسنجانی است. او به‌رغم همه کوشش‌هایش برای کتمان نقش و مسئولیت خود، در کتاب خاطرات خود شرح کوتاهی از دیدار و گفتگو با یکی از دژخیمان مجری قتل‌عام‌ها درج کرده که اعتراف روشنی به‌ جایگاه او در رهبری این کشتارهاست:
«آقای [علی] شوشتری [معاون قضایی و جانشین] مسئول سازمان زندانها آمد و راجع به زندانیها و مخصوصاً گروهک‌ها و مسائل اخیر آن‌ها در رابطه‌ی با شرارتهای منافقین، اطلاعاتی داد و گفت از حدود پنج هزار زندانی گروهکی، یک سوم بر سر موضع هستند و یک سوم تائب و یک سوم منفصل» . (6)

رفسنجانی در این زمان جانشین فرمانده‌ی کل قواست و همراه با خامنه‌ای و احمد خمینی (در نقش دستیار خمینی) همه امور داخلی و خارجی کشور، از جبهه‌های جنگ تا دولت و مجلس و زندانها را اداره می‌کنند.

مهدی هاشمی که قبلاً به ‌او اشاره شد، در نامه‌یی به آقای منتظری می‌نویسد: «مثلثی که بر کل کشور و حتی مجاری اندیشه حضرت امام تسلط داشته و حکومت می‌کنند و همه رویدادها و حوادث را به‌شدت تعقیب می‌کنند، به آینده و دورنمای رهبری آینده انقلاب مضطربانه چشم دوخته‌اند» .. «این مثلث هرکس را که در برابر معادلات آنان سر تسلیم فرود نیاورد، (می‌زنند) مانند نگارنده مفلوک... » . (7)
خود منتظری نیز در کتاب خاطرات خود توضیح می‌دهد که کشور در دست همین سه‌ نفر اداره می‌شود. (8)
مرور وقایع دهه 1360 درباره جایگاه تعیین کننده سران قوا در اداره روزانه امور کشور تردیدی باقی نمی‌گذارد. در میان این سران‌ ، به‌طور خاص مثلث یاد شده از نقشی محوری برخوردار است و این سه‌نفر را باید بالاترین مقامهای هدایت کننده ماشین قتل‌عام در سال 67 محسوب نمود. به‌تازگی روزنامه حکومتی اعتماد پیرامون همین کشتارها نوشت: «بعدها با دلایلی ضعیف‌تر همین پیشنهاد [اعدام جمعی زندانیان] درباره بخشی از کمونیست‌های داخل زندان هم مطرح شد که امام خمینی تصمیم‌گیری در آن زمینه را به جلسه سران قوا ارجاع دادند و در آن جلسه تقریباً تمام سران قوا و نخست‌وزیر با آن پیشنهاد مخالفت کردند و اقدامی مشابه درباره کمونیست‌های داخل زندان صورت نگرفت» . (9)
کتمان این واقعیت که بسیاری زندانیان مارکسیست و غیرمجاهد نیز در سال 67 مشمول اعدام‌های جمعی شدند، بخش مخدوش گزارش بالاست. اما بخش صحیح آن نقش‌آفرینی جلسه سران قوا در مدیریت قتل‌عام است.
نمونه‌های متنوع و متعدد دیگری از مدارک و شواهد معتبر در این زمینه وجود دارد. اما همه این اسناد با وجود صراحت و قطعیت‌شان، از نظر اهمیت فرع بر فرآیند سیاسی سال‌های 67 و 68 است. این فرآیند، نضج‌گرفتن قدرتی است که پس از عبور از قتل‌عام زندانیان سیاسی و عزل منتظری سربرآورد. در حقیقت، قدرت حاکم پس از خمینی، برساخته ماشین کشتار است. در غیراین صورت خامنه‌ای که در سلسله مراتب آخوندی جایگاه نازلی داشت و از سواد حوزوی چندانی برخوردار نبود، چگونه توانست در مسند ولایت فقیه بنشیند؟ او چه قابلیتی داشت که آیت‌الله‌های حکومتی با جداسازی رهبری رژیم از مرجعیت فقهی و حذف شرط مرجعیت از ولایت فقیه در قانون اساسی، برای صعودش به بالاترین مسند حکومت راه باز کردند؟
مهم‌ترین سرمایه خامنه‌ای و رفسنجانی که سایر باندهای رژیم را هم به ‌اطاعت واداشت، نقش تعیین‌کننده آن‌ها در حفظ رژیم از طریق قتل‌عام زندانیان سیاسی، عزل آقای منتظری و مقابله با ارتش آزادیبخش ملی بود.
آن‌ها قدرتی را شکل دادند که اعتبارش را از ریختن خون نسلی از رشیدترین فرزندان ایران و انهدام بخش عظیمی از سرمایه‌ انسانی و معنوی این کشور به‌دست آورده‌ است. این پشتوانه ـ یک شر عمومی به‌مثابه مصلحت عالیه تمام اجزا و هموندان حکومت کنونی ـ آری سبب حفظ تا کنونی رژیم بوده است؛ اما همچنین مانع ثبات‌یابی سیاسی حقیقی آن است.
این‌که انتشار فایل صوتی یک جلسه برگزار شده در 28سال پیش، مانند یک زلزله سیاسی در این رژیم عمل می‌کند، به‌این معنی است که رژیم ولایت فقیه در برابر پرونده قتل‌عام به‌طرزی چاره‌نشدنی آسیب‌پذیر است. این پرونده نه واقعه‌یی سپری شده و فرونهاده در بایگانی تاریخ است، نه امری تقلیل‌یافته در دایره بسته حقوق‌بشر. بلکه فراتر از آن، امری است در قلمرو مقاومت و آزادی. هر قدمی در این میدان، از جمع‌آوری اطلاعات و جزییات درباره سربداران سال67 تا افشای موقعیت و هویت جلادان، همه اجزای مبارزه‌یی است برای به‌زیر کشیدن ولایت فقیه.

۴۵۰۰زنداني زیر اعدام و تدابير جديد سركوبگرانه در زندان گوهردشت

۴۵۰۰زنداني زیر اعدام و تدابير جديد سركوبگرانه در زندان گوهردشت


هشدار نسبت به اعدامهاي جمعي بيشتر در سالگرد قتل عام زندانيان سياسي
رژيم ضد بشري آخوندي در سالگرد قتل عام ۳۰هزار زنداني سياسي در سال۱۳۶۷ و در شرايطي كه اعتراضات اجتماعي به‌ويژه خانواده هاي اين شهيدان نسبت به اين جنایت هولناک بالا گرفته است، براي جلوگيري از بروز يك انفجار بزرگ اجتماعي تنها راه را در اعدامهاي بيشتر يافته است. 
حضرت پور، يك عضو كميسيون حقوقي و قضايي مجلس رژیم در يك اعتراف تكاندهنده گفت: هم‌اکنون چهار هزار و ۵۰۰ اعدامی بلاتکلیف در کشور داریم که باید برای حل مشکل آنها چاره یی اندیشیده شود (رسانه هاي حكومتي- ۳۱مرداد ۱۳۹۵). اين در حاليست كه رژيم آخوندي صرفاً در سه هفته اخیر ۶۶ زنداني را اعدام كرده است. 
از سوي ديگر در روزهاي اخير در يك اقدام مشكوك و نگران كننده دژخيمان ترتيبات سركوبگرانه را در زندان گوهردشت شدت بخشیده اند. علاوه بر افزایش بيسابقه نگهبانان؛ گله های پاسدار در نقاط مختلف و حتی در پشت بام بندها مستقر شده اند. درها را در تمامی بندها در طول شبانه روز بسته و همه روزنه ها و پنجره های سلولها و بندها را با صفحات فولادی هم از داخل سلول و هم از بیرون مسدود کرده اند و از رفتن زندانیان به هواخوری جلوگیری می کنند. در قتل عام ۱۳۶۷ شمار زيادي از زندانيان در زندان گوهردشت حلق آويز شدند. در آن زمان نيز تدابير سركوبگرانه مشابهي بر اين زندان اعمال مي شد. 
مقاومت ایران ضمن هشدار نسبت به اهداف شوم رژيم آخوندي در زندان گوهردشت، شوراي حقوق بشر، كميسر عالي حقوق بشر و گزارشگران ذيربط ملل متحد و همچنين شوراي امنيت ملل متحد و كشورهاي عضو، اتحاديه اروپا و عموم مراجع بین المللی حقوق بشر را به اقدام فوري براي متوقف كردن اعدامهاي جمعي در ايران فرا مي خواند و بر ضرورت ارجاع پرونده نقض حقوق بشر در ايران به‌ويژه قتل عام زندانيان سياسي در سال۱۳۶۷ به شوراي امنيت ملل متحد و قرارگرفتن مسئولان جنايت عليه بشريت در مقابل عدالت تأكيد مي كند. سکوت و بي عملي جامعه جهاني در مقابل اين قتل عام، فاشيسم ديني حاكم بر ايران را به ادامه اعدامهاي جمعي زندانيان سياسي ترغيب كرده است.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
دو شهریور 1395

۱۳۹۵ مرداد ۲۵, دوشنبه

زندان زیرزمینی به نام «باغ وحش»


زندان زیرزمینی به نام «باغ وحش»


به گزارش كانون حمایت از خانواده جان باختگان و بازداشتی ها ، سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات رژیم ایران با تشکیل زندانهای مخفی مخالفان را به این زندانها منتقل کرده و به‌ سادگی سربه نیست می‌کنند.

این زندان از سه قسمت تشکیل شده است : سلولها ، آزمایشگاه میکروبی و آزمایشگاه شیمیایی.
زندان زیرزمینی باغ وحش! زندانی است غیرقابل بازگشت که در تهران بنا شده است
افرادی که توسط سپاه پاسداران ربوده می شوند ، در این محل بازجویی و نگهداری می شوند و در پایان هم آنان را زیر آزمایشهای مختلف می برند. پس از اینکه این گروگانها و زندانیان کشته شدند ، برای اینکه اثری از جنایت باقی نماند ، جسد آنان را در کوره های ویژه ای می سوزانند.
این مجتمع عظیم زیرزمینی دارای سه دهلیز ورودی از سه منطقه است .
اخیرا در منطقه ی زیر ِ مهر شهر منتهی به ماه دشت که زندان در زیر آن قرار دارد دو شهرک در حال ساخت است که به هیچ یک از مالکین اجازه حفر چاه داده نمی شود و بشدت از حفاری در این منطقه ممانعت می گردد !!!
#ایران #زندان_باغ_وحش #سرکوب #تهران #شکنجه_گاه
https://telegram.me/NedayeAzadii

۱۳۹۵ مرداد ۲۴, یکشنبه

شهادت مجاهد قهرمان فاطمه امینی، اولین زن شهید مجاهد خلق



شهادت مجاهد قهرمان فاطمه امینی، اولین زن شهید مجاهد خلق




روز 25مرداد سال 1354، اولین شهید زن مجاهد خلق در سازمان مجاهدین جاودانه شد. زنی قهرمان که از خود نامی بی‌زوال در یقین به راه و رسمی ‌ماندگار در وفای به عهد و پایداری تا به آخر باقی گذاشت؛ «فاطمه امینی!»
«فاطمه امینی» در شهر مشهد متولد شد، از سال 1341 فعالیتهای سیاسی خود را با تشکیل یک انجمن زنان مترقی آغاز کرد. او بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی به‌عنوان آموزگار مشغول به‌کار شد و در ارتباط با «سازمان مجاهدین خلق ایران» قرار گرفت.
پس از ضربه شهریور50 که بیش از 90درصد اعضا و کادرهای مجاهدین دستگیر شدند، فاطمه مسئولیت سازماندهی خانواده‌های مجاهدین جهت به‌راه‌انداختن حرکتهای افشاگرانه و اعتراضی را به‌عهده داشت. در جریان مسائل پیچیده بعدی جنبش، نظیر جریان اپورتونیستی فاطمه با صلابت و قاطعیت انقلابی، موضع اصولی خود را حفظ کرد.
سرانجام روز 16اسفند سال53، فاطمه امینی دستگیر و روانه شکنجه‌گاه شد. فاطمه قهرمان 5‌ماه‌ونیم در زیر ددمنشانه‌ترین شکنجه‌های دژخیمان قرار داشت. آن‌قدر او را شلاق زدند و آن‌قدر بدنش را با منقل برقی سوزاندند که دیگر جای سالمی بر پیکر نحیفش باقی نمانده بود. او در همان اولین ماه دستگیری بر اثر سوختگی شدید پشتش فلج شد. فاطمه در تمام این مدت یا در شکنجه‌گاه اوین بود یا در اتاقهای شکنجه کمیته یا در بیمارستان شهربانی، اما کوچکترین اطلاعاتی به دشمن نداد و هویت خود را نیز، تنها «مجاهد خلق» اعلام نمود.
بدین‌ترتیب فاطمه قهرمان که شکنجه‌گران دژخیم ساواک شاه را در مقابل پیکر نحیف و فلج خود به‌زانو درآورده بود، فاتح و سربلند، روز 25مرداد 1354 در زیر شکنجه به‌شهادت رسید.
او اولین زن مجاهد بود که در دوران نبرد انقلابی مسلحانه با رژیم شاه خائن در زیر شکنجه شهید شد و نامش برای همیشه زیب جنبش مسلحانه و انقلاب مردم ایران گردید.
اما قهرمانی فاطمه در زیر وحشیانه‌ترین شکنجه‌های ساواک جای ویژه‌یی در تاریخچه زنان پیشتاز مجاهد دارد.
در سالهای دهه 40 و 50شمسی ورود زنان مجاهد و انقلابی هم‌چون فاطمه امینی و اشرف رجوی به تشکیلات مخفی سازمان مجاهدین و سایر سازمانهای مبارز، انگشت‌شمار بود. از این‌رو چنین زنانی تأثیرات ژرفی بر دختران دانشگاهی و زنان روشنفکر می‌گذاشتند.
زندگی مجاهد شهید فاطمه امینی و به‌خصوص فراز آخر آن هم‌چون تابش نور در دل ظلمت دیکتاتوری شاه و هم‌چون سپیدی امید در شبهای تار نومیدی بود و فضای جامعه اختناق‌زده را دگرگون کرد. تا آنجا که مردم پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی نام آنها را بر روی مدارس، بیمارستانها، دانشکده‌ها و حتی کوچه‌ها و خیابانها می‌گذاشتند. با ظهور زنانی هم‌چون فاطمه امینی در میدان مبارزه مسلحانه با استبداد سلطنتی؛ ارزشها عوض شده بود! و با فاطمه امینی به‌عنوان زنی پیشتاز و قهرمان در این مسیر؛ به‌طور خاص زنان روشنفکر و تحصیلکرده در دانشگاهها؛ یقین به توانایی تغییر را با او باز یافتند؛ چرا که فاطمه قهرمان، با مقاومت شگفت‌انگیز در زیر شکنجه‌های سبعانه بازجویان ساواک شاه، راه تغییر به جانب ارزشهای نوین مبارزاتی و نبرد با ستم و بیداد زمانه را بر روی زنان ایران گشود…
در یکی از صفحات صورتجلسه بازجویی فاطمه امینی که به‌عنوان یکی از اسناد زرین مقاومت ایران و قهرمانی و نستوهی زنان مجاهد خلق تا ابد ثبت شده، چنین آمده است:
- هویت خود را بیان نمایید:
- من مجاهد خلقم.
- مشخصات پدر و مادر خود را معرفی کنید:
- من فرزند خلقم.
_ محل کار و سکونت پدر و سایر بستگان خود را مشخص کنید:
همان طور که گفتم من فرزند خلقم و محل سکونتم نزد خلق است.

روز 25مرداد سال 1354، اولین شهید زن مجاهد خلق در سازمان مجاهدین جاودانه شد. زنی قهرمان که از خود نامی بی‌زوال در یقین به راه و رسمی ‌ماندگار در وفای به عهد و پایداری تا به آخر باقی گذاشت؛ «فاطمه امینی!»
«فاطمه امینی» در شهر مشهد متولد شد، از سال 1341 فعالیتهای سیاسی خود را با تشکیل یک انجمن زنان مترقی آغاز کرد. او بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی به‌عنوان آموزگار مشغول به‌کار شد و در ارتباط با «سازمان مجاهدین خلق ایران» قرار گرفت.
پس از ضربه شهریور50 که بیش از 90درصد اعضا و کادرهای مجاهدین دستگیر شدند، فاطمه مسئولیت سازماندهی خانواده‌های مجاهدین جهت به‌راه‌انداختن حرکتهای افشاگرانه و اعتراضی را به‌عهده داشت. در جریان مسائل پیچیده بعدی جنبش، نظیر جریان اپورتونیستی فاطمه با صلابت و قاطعیت انقلابی، موضع اصولی خود را حفظ کرد.
سرانجام روز 16اسفند سال53، فاطمه امینی دستگیر و روانه شکنجه‌گاه شد. فاطمه قهرمان 5‌ماه‌ونیم در زیر ددمنشانه‌ترین شکنجه‌های دژخیمان قرار داشت. آن‌قدر او را شلاق زدند و آن‌قدر بدنش را با منقل برقی سوزاندند که دیگر جای سالمی بر پیکر نحیفش باقی نمانده بود. او در همان اولین ماه دستگیری بر اثر سوختگی شدید پشتش فلج شد. فاطمه در تمام این مدت یا در شکنجه‌گاه اوین بود یا در اتاقهای شکنجه کمیته یا در بیمارستان شهربانی، اما کوچکترین اطلاعاتی به دشمن نداد و هویت خود را نیز، تنها «مجاهد خلق» اعلام نمود.
بدین‌ترتیب فاطمه قهرمان که شکنجه‌گران دژخیم ساواک شاه را در مقابل پیکر نحیف و فلج خود به‌زانو درآورده بود، فاتح و سربلند، روز 25مرداد 1354 در زیر شکنجه به‌شهادت رسید.
او اولین زن مجاهد بود که در دوران نبرد انقلابی مسلحانه با رژیم شاه خائن در زیر شکنجه شهید شد و نامش برای همیشه زیب جنبش مسلحانه و انقلاب مردم ایران گردید.
اما قهرمانی فاطمه در زیر وحشیانه‌ترین شکنجه‌های ساواک جای ویژه‌یی در تاریخچه زنان پیشتاز مجاهد دارد.
در سالهای دهه 40 و 50شمسی ورود زنان مجاهد و انقلابی هم‌چون فاطمه امینی و اشرف رجوی به تشکیلات مخفی سازمان مجاهدین و سایر سازمانهای مبارز، انگشت‌شمار بود. از این‌رو چنین زنانی تأثیرات ژرفی بر دختران دانشگاهی و زنان روشنفکر می‌گذاشتند.
زندگی مجاهد شهید فاطمه امینی و به‌خصوص فراز آخر آن هم‌چون تابش نور در دل ظلمت دیکتاتوری شاه و هم‌چون سپیدی امید در شبهای تار نومیدی بود و فضای جامعه اختناق‌زده را دگرگون کرد. تا آنجا که مردم پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی نام آنها را بر روی مدارس، بیمارستانها، دانشکده‌ها و حتی کوچه‌ها و خیابانها می‌گذاشتند. با ظهور زنانی هم‌چون فاطمه امینی در میدان مبارزه مسلحانه با استبداد سلطنتی؛ ارزشها عوض شده بود! و با فاطمه امینی به‌عنوان زنی پیشتاز و قهرمان در این مسیر؛ به‌طور خاص زنان روشنفکر و تحصیلکرده در دانشگاهها؛ یقین به توانایی تغییر را با او باز یافتند؛ چرا که فاطمه قهرمان، با مقاومت شگفت‌انگیز در زیر شکنجه‌های سبعانه بازجویان ساواک شاه، راه تغییر به جانب ارزشهای نوین مبارزاتی و نبرد با ستم و بیداد زمانه را بر روی زنان ایران گشود…
در یکی از صفحات صورتجلسه بازجویی فاطمه امینی که به‌عنوان یکی از اسناد زرین مقاومت ایران و قهرمانی و نستوهی زنان مجاهد خلق تا ابد ثبت شده، چنین آمده است:
- هویت خود را بیان نمایید:
- من مجاهد خلقم.
- مشخصات پدر و مادر خود را معرفی کنید:
- من فرزند خلقم.
_ محل کار و سکونت پدر و سایر بستگان خود را مشخص کنید:
همان طور که گفتم من فرزند خلقم و محل سکونتم نزد خلق است.

۱۳۹۵ مرداد ۲۱, پنجشنبه

محمد محدثین در گفتگو با العربیه خواهان محاکمه عاملان قتل‌عام سال۶۷ شد


محمد محدثین در گفتگو با العربیه خواهان محاکمه عاملان قتل‌عام سال۶۷ شد


محمد محدثین مسئول کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت در مصاحبه با العربیه و به‌دنبال انتشار سخنان منتظری خواهان محاکمه عاملان این قتل‌عام شد.

العربیه روز چهارشنبه 20مرداد گزارش داد: «محمد محدثین، از مسئولان ارشد سازمان مجاهدین خلق ایران و رئیس کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت ایران، در مصاحبه‌یی با العربیه. نت در واکنش به انتشار فایل صوتی اظهارات منتظری در جلسه‌یی خصوصی با مقامات قضایی وقت که 'کمیته مرگ' نامیده شده و مسئول اعدام‌های زندانیان سیاسی در سال 1367 بودند، بار دیگر بر محاکمه عاملان این اعدامها در دادگاههای بین‌المللی تأکید کرد» .

محمد محدثین گفت: 'انتشار نوار سخنان تکان‌دهنده منتظری جانشین وقت خمینی در ملاقات با اعضاء 'کمیته مرگ' در 28سال پیش (24مرداد 1367) ابعاد جدیدی از قتل‌عام 30هزار زندانی سیاسی در سال 1367 را فاش می‌کند و نشان می‌دهد سرکردگان رژیم آخوندی از ابتدا تا کنون باید بخاطر فجیع‌ترین جنایت علیه بشریت در مقابل عدالت قرار گیرند'.

برخی منابع شمار اعدام‌شدگان را تا 5000 ذکر کرده‌اند اما سازمان مجاهدین خلق تأکید دارد که شمار اعدام‌شدگان که اکثراً از اعضای این سازمان هستند 30هزار نفر بودند.

محمد محدثین معتقد است که: 'اظهارات منتظری یک سند انکار ناپذیر مبنی بر لزوم محاکمه مسئولان قتل‌عام سال 1367 یعنی سردمداران رژیم آخوندی به اتهام جنایت علیه بشریت می‌باشد'.

وی تأکید کرد:' مقاومت ایران توجه جامعه جهانی به‌ویژه شورای امنیت و شورای حقوق‌بشر ملل‌متحد را به ضرورت احاله این پرونده به یک دادگاه ذیصلاح بین‌المللی جلب و تأکید می‌کند بی‌تفاوتی در برابر بزرگترین قتل‌عام زندانیان سیاسی بعد از جنگ جهانی دوم با وجود اسناد و مدارک روشن، زیر پا گذاشتن آشکار ارزش‌های شناخته شده حقوق‌بشر، صلح و دموکراسی است که سازمان ملل بخاطر آن بنا شده است'.

این مسئول 'شورای ملی مقاومت ایران' ، در ادامه افزود:' هم‌اکنون مصطفی ‌پورمحمدی وزیر دادگستری روحانی و حسینعلی نیری رئیس دادگاه عالی انتظامی قضات است. ابراهیم رئیسی، تا چند ماه پیش دادستان کل آخوندها بود و به‌تازگی از سوی خامنه‌ای به‌عنوان رئیس آستان قدس رضوی منصوب شده که یکی از مهمترین مراکز قدرت سیاسی و اقتصادی در نظام آخوندی است و با چپاول اموال عمومی ‌بخشی از هزینه سرکوب و صدور تروریسم و من‌جمله هزینه‌های جنگ سوریه را تأمین می‌کند'.

العربیه افزود: انتشار فایل صوتی اظهارت منتظری در جلسه‌یی با اعضای «هیئت مرگ» درباره اعدام‌های سال 1367 شمسی، که وی آن را ' بزرگترین جنایت در جمهوری اسلامی' دانسته، سؤالات زیادی درباره هویت اعضای این هیأت نزد افکار عمومی به وجود آورد. اما این افراد چه کسانی بودند؟ 

اعضای 'هیئت مرگ' که به دستور خمینی از نیری (حاکم شرع)، اشراقی (دادستان)، رئیسی (معاون دادستان) و پورمحمدی (نماینده اطلاعات در اوین) تشکیل شده بود تا هر زندانی سیاسی که بر موضع خود باقی است را اعدام کند. در پی این حکم، تنها طی دو ماه برای بسیاری از زندانیان سیاسی حکم اعدام صادر و اعدام شد. بیشتر اعدام شدگان از میان اعضای زندانی سازمان مجاهدین خلق بوده و برخی از آنان از اعضای گروه‌های چپ نظیر چریک‌های فدایی خلق بودند.

این مسئولان در بیست‌وهشت سال گذشته مسئولیتها و پستهای کلیدی و حساسی در نظام جمهوری اسلامی ایران داشته و دارند، که عبارتند از:

1- حسین علی نیری: معاون کنونی دیوان عالی کشور و رئیس دادگاه انتظامی قضات در ایران است که در اعدام‌های سال 67 ریاست هیأت معروف به هیأت مرگ را برعهده داشت. وی در سال 1362 و در سن 26سالگی به‌عنوان حاکم شرع در زندان اوین که بیشتر ویژه زندانیان سیاسی است منصوب شد. پس از فوت رهبر پیشین ایران آیت‌الله خمینی و آغاز رهبری علی خامنه‌ای، نیری از سوی محمد یزدی به سمت معاون دیوان عالی کشور منصوب شد و بیش از دو دهه است که در این سمت حضور دارد.

2- مرتضی اشراقی: دادستان وقت تهران در دوران اعدام‌های 67 و یکی از اعضای 'هیئت مرگ' که در سال 65 جایگزین علی رازینی دادستان انقلاب تهران شد و تا سال 1390 این سمت را برعهده داشت.

3- ابراهیم رئیسی: در آن زمان معاون دادستان بود. وی پس از سال 67 ابتدا به مقام دادستانی کل رسید و سال گذشته پس از مرگ واعظ طبسی؛ تولیت آستان قدس به وی واگذار شد.


4- مصطفی پورمحمدی: وزیر دادگستری کنونی ایران در دولت حسن روحانی است که پیش از این معاون برون مرزی وزیر اطلاعات در دوران علی فلاحیان و وزیر کشور در دولت اول محمود احمدی‌نژاد بود. در سال 1367 نماینده وزارت اطلاعات در 'هیئت مرگ' بود. سازمان دیده‌بان حقوق‌بشر، گزارش‌گران بدون مرز و کمپین بین‌المللی حقوق‌بشر در ایران، با انتشار بیانیه‌یی از حسن روحانی- رئیس جمهور این کشور، خواستند که مصطفی پورمحمدی- وزیر پیشنهادی وزارت دادگستری در دولتش، را کنار بگذارد.

سازمان دیده‌بان حقوق‌بشر، در سال ١٣٨٤ در گزارشی که تحت عنوان «وزرای مرگ» منتشر کرد، نقش مستقیم پورمحمدی را در جریان اعدام‌های ١٣٦٧، و نیز در ' قتل‌های زنجیره‌ای' و کشتن برخی از روشنفکران و روزنامه‌نگاران منتقد و برجسته ایرانی در سال ١٣٧٧ تأکید کرده بودند.

به گزارش العربیه: لازم به ذکر است که به غیر از اعضای 'هیأت مرگ' ، تعدادی از مسئولان وقت جمهوری اسلامی نیز متهم به دست داشتن در اعدم‌های دست جمعی حدود 5000 از زندانیان سیاسی طبق آمار برخی مراجع، و یا حدود 30هزار طبق آمار سازمان مجاهدین خلق ایران، هستند، که مهم‌ترین آنها عبارتند از:
5- علی رازینی: از دیگر مسئولان اعدام‌های 67 علی رازینی است که در واکنش به انتشار فایل صوتی آیت‌الله منتظری گفته:' ما شهامت داشتیم هرکس اعدام شد زیر حکمش را امضا کردیم'.

رازینی در گفتگو با خبرگزاری ' فارس' گفته: مسأله 67 خیلی پیچیده نیست. امام (ره) ملاحظه توصیه افراد ترسو را نکردند و قاطع فرمودند احکام شرع باید اجرا شود و احکام شرع اجرا شد'.

وی افزوده: ما شهامت داشتیم هر کس اعدام شد زیر حکمش را امضا کردیم و این افتخاری است برای ما.

6- اسماعیل شوشتری: در سال 1367 رئیس سازمان زندانها بود. پس از پایان اعدام‌ها؛ اسماعیل شوشتری به مدت 16سال وزیر دادگستری شد.

گفتنی است که نام برخی دیگر از مسئولان جمهوری اسلامی در اعدام دسته‌جمعی زندانیان در سال 67 نیز ذکر شده که اطلاعات کافی درباره نقش دقیق آنان در این قضیه منتشر نشده است.
تازه ترين خبرها در كانا ل نداي  آزادي
https://telegram.me/NedayeAzadii
@NedayeAazdii

لوموند - مقاله سهیر اتاسی: راه‌حل بحران سوریه، خلع‌ید از رژیم ایران

لوموند - مقاله سهیر اتاسی: راه‌حل بحران سوریه، خلع‌ید از رژیم ایران



مقاله سهیر اتاسی عضو کمیته عالی مذاکرات سوریه راه‌حل بحران سوریه از خلع‌ید از رژیم ایران می‌گذرد لوموند-۱۰اوت ۲۰۱۶

ما هیأتی از مسئولان ائتلاف سوری بودیم که یک اتحاد مقدس را در کنار مریم رجوی پرزیدنتشورای ملی مقاومت ایران مهر کردیم.

ما مخالفان سوری به اپوزیسیون ایران در گردهمایی بزرگ آن در پاریس پیوستیم و این نمایش قدرت نیروهای آینده منطقه بود.

این فرصتی بود تا با صدای رسا گفته شود تا وقتی با رژیم ایران مقابله نشود بحران تروریسم را از خاورمیانه و اروپا نمی‌توان برچید.

رژیم تهران به‌عنوان پدرخوانده دیکتاتور سوریه مذاکرات صلحی را که ما در ژنو و وین گشودیم تا ارگان انتقال سیاسی فراهم شود تخریب کرد.

روزنامه فرانسوی لوموند چهارشنبه۱۰ اوت ۲۰۱۶ (20مرداد ۱۳۹۵) مقاله‌یی از سهیر اتاسی عضو کمیته عالی مذاکرات سوریه از اپوزیسیون بشار اسد پیرامون بررسی راه‌حل بحران سوریه را به چاپ رساند. در این مقاله آمده است:
در صورت عدم دخالت مستقیم رژیم ایران، جنگ در سوریه نمی‌توانست این‌قدر به طول بینجآمد و این تراژدی انسانی این همه خسارت ببار آورد. نقش مخرب رژیم تهران تنها به دخالت نظامی و لجستیکی آن برای پس گرفتن حلب و درعا از دست نیروهای انقلاب خلاصه نمی‌شود. حلبی که پیروزمندانه محاصره خود را باز کرد و شکستی تعیین‌کننده به نیروهای اسد و متحدش رژیم ایران وارد نمود.

رژیم تهران به‌عنوان اصلی‌ترین پدرخوانده دیکتاتوری سوریه، به مذاکرات صلحی که ما در ابتدای سال در ژنو و وین گشودیم تا یک ارگان سوری انتقال سیاسی فراهم شود، تخریب کرد. این استراتژی که توسط حکام تهران هدایت می‌شود از یک سو شامل عدم همکاری با جامعه بین‌المللی برای دستیابی به یک توافق سیاسی در سوریه و مبارزه با داعش است و از سوی دیگر دنباله و ادامه بمبارانها و تجاوزات علیه مردم سوریه است که به جان دادن از گرسنگی در روستاهای محاصره شده این کشور ویران شده محکوم شده‌اند.

اما چرا این سماجت؟ رژیم ایران ابتدا از سوریه به‌عنوان حیاط خلوت خود برای پیشبرد سیاست برقراری یک حیطه نفوذ در منطقه استفاده می‌کند، جبهه‌یی که می‌خواهد افراط گرایان شیعه را از تهران تا صنعا، با عبور از بغداد و دمشق و بیروت گرد آورد.

اما سرمایه‌گذاری رژیم ایران در سوریه یک توضیح دیگر هم دارد. این توضیح توسط مسئولان حکومت مذهبی ایران برای توجیه کشته‌هایی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای منظم ارتش این رژیم در سوریه بایستی بدهند ارائه می‌شود.

در اینباره، ولی‌فقیه علی خامنه‌ای می‌گوید: «اگر ما در دمشق و حلب نجنگیم، فردا بایستی در تهران بجنگیم» .

مسئولان دیگر رژیم ایران نیز قبل از او اظهار داشته‌اند: «از دست دادن سوریه مهم‌تر از دست دادن یک استان (ایرانی) است. » و غیره.

تعداد فرماندهان پاسداران کشته شده در نبرد حلب و سایر مکانها نشان‌دهنده آن است که ولی‌فقیه ایران چه قیمتی حاضر شده بپردازد تا باند اسد را حفظ کند.

در مقابل توطئه نیروهای مخرب، مخالفان سوری و ایرانی مصممند که متحد شده تا حقوق مردم متقابل یکدیگر را استیفا کنند.

در 11ژوئن در مقر شورای ملی مقاومت ایران در اور سور اوآز، ما هیأتی از مسئولان ائتلاف سوری بودیم که این اتحاد مقدس را در کنار مریم رجوی پرزیدنت شورای ملی مقاومت ایران مهر کردیم. هدف مشترک ما کنار زدن بشار اسد و رژیم ایران از سوریه است. رژیمی که به نظر ما محرک اصلی حفظ اسد است.

هیأت اپوزیسیون سوریه سیاست مماشات قدرتهای غربی به‌خصوص ایالات متحده در قبال جنایات رژیم ایران در سوریه و فشارهایی که بر اپوزیسیون وارد می‌شود تا خواسته‌های مردم سوریه را رها کند، محکوم کرد.

ملاهای ایران از طریق فرقه‌گرایی در میان شیعه و سنی، تروریسم و بنیادگرایی را ترویج کردند و به سلطه بر ملتهای خاورمیانه از طریق گروه‌های دست‌ساز خود مثل حزب‌الله و حوثیهای یمن چشم داشت دارند.

علائم متقارنی نشان می‌دهد که داعش نتیجه سرکوب مردم عراق و مردم سوریه توسط رژیم ملاها با کمک بشار اسد و نوری مالکی دیکتاتور سابق عراق است. متأسفانه تروریسم داعش فقط به عراق و سوریه ختم نمی‌شود و در اروپا نیز ضربه می‌زند.

اگر رژیم تهران در امور عراق دخالت نمی‌کرد و اگر سوریه و سپاه پاسداران جنایت نمی‌کردند، این پدیده در خاورمیانه رشد نمی‌کرد و سوءقصدهای تروریستی در فرانسه و مکانهای دیگر رخ نمی‌داد.

ما مخالفان سوری به اپوزیسیون ایران در گردهمایی بزرگ آن در 9 ژوئیه در پاریس پیوستیم. این نمایش قدرت نیروهای آینده منطقه و فرصتی بود تا با صدای رسا گفته شود: تا وقتی که با رژیم ایران مقابله نشود، نمی‌توان بحران تروریسم را از خاورمیانه و اروپا برچید. چرا که رژیم ولی‌فقیه و داعش، هم‌چون رژیم اسد، دو روی یک سکه هستند، سکه نیروهای ظلمت که محکوم هستند که به گذشته سپرده شوند.

تازه ترين خبرها در كانا ل نداي  آزادي
https://telegram.me/NedayeAzadii
@NedayeAazdii

نبرد آخر

نبرد آخر

با درود به تن خونبار میهن در بند.
گاوخونی بی نظیر او و ارس شتابانش. سرزمین زرتشت بزرگ و شاملوی شیوا و سعدی که موج یک غزلش هر چه ارتجاع و پس ماندگی ست را می روبد به غمزه ای.
گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک. انتخابات آزاد. آزادی بیان. تا خشت آخرش. با چنگ و ناخن و دندان. در هر زمان و در هر مکان. 
دم مسعود رجوی گرم هر جا که هست. یعنی چه؟ یعنی هر جا که هست و هر کاری که دارد میکند نوش جانش. نوش جان خودش و رفقایش و مردمش. آن سیستمی که راه انداخته، آن سازمانی که تثبیت کرده، بزرگ شده و میبینیم چه میکند. و او بیش و پیش از همه میداند چه در سر دارد. یعنی از همان اول محصول نهایی سازمان را معرفی کرده بوده. روزهای پر شکوه رهایی ابدی  از آخوند. جدایی دین از حکومت. حکمی محتوم و پاک شده به آب هفت دریا. شصت و هفت دریا. حکمی محتوم به امضای خون معصوم شهرام احمدی و رفقای سر به دارش. به قلب سرخ دریاچه ارومیه. به بی گناهی شهدای قتل های زنجیره ای خاتمی. به یاد لبان خشک ماهی های شاد هامون. به پاکی رویای دختر معتاد خیابان خواب. به خون صمد. به عزم آتشین و صبر شعله ور سرداران و کلنل پسیان ها با نشان ارتش آزادیبخش ملی ایرانش. به خشم لبریز شب سوز دختران شیرزنش. به غیرت جوشان پسرانش. سرداران تیزپای رهایی میهن. ارتشی که یکی مرد جنگیش هزاران افسر سایبری دیو زهر خورده را حریف است در یک بعد از ظهر تابستانی. که می توان و باید. حلب قهرمان.
همانقدر که آخوند از مجاهد نمیگوید و از خود میگوید، مجاهد از خود نمیگوید و از آخوند میگوید. با همین شدت دقیقا. همان قدر که آخوند درباره مجاهد تنها دروغ میگوید، مجاهد درباره آخوند تنها راست میگوید. هر چه آن سو به وفور مییابی، این سو ضدش را به وفور می یابی. و برعکس. نکته اما این که نور و قانون و درستی افزوده میشود، و تاریکی و جنایت و خیانت کاسته میشود. این همان تنها گریز آخوند است. خود آقا اول امسال پیش بینی فرمودند ته قصه را. خلاف ته قصه خوکان مزرعه. که اراده از نور است. که کار خمینی سلاخ بی رحم کلمه را تنها الماس قانون و راستی تمام میکند. خب شیخ مجلس ملی به توپ بند بی وطن و دین فروش امروز مینشیند قرآن را باز میکند و دو دو تا میکند. از هیچ پیکان زهرآلودش گریزی نمی یابد. از هیچ کلامش. هر صفحه که می گشاید و هر خط که می خواند خودش را و آینده را میبیند. رنگی و اچ دی و سه بعدی و جزء به جزء. که هرگز کسی چون او به جان جوانی انسان چنین تجاوزی نکرد که او کرد. که هم او خودش خوب میداند که چرا چنین کرد. خوب آخوند محاسبه گر و ورشکسته حالا چه کند؟ که حلب آخر خط است.  
از یک سلاح میشود ده ها جور استفاده داشت. حالا یکی میشود آخوند. یکی میشود مجاهد. یکی هم می شود تو و من. این لحظه ای در به تباهی کشیدن زمین درنگ نمیکند. آن با هست و نیستش میشتابد به قلب خود همین اهریمن. یکی میشود من که ساکتم. یکی میشود تو که تویی. یکی میشود ضحاک دربند زیر دامن کش دماوند پر شکوه آزادی. که اربابانش هم نمیتوانند برهانندش. که هارمونی تاریخ و تکامل، دی کُد شدنی نیست. رو دست زدنی نیست. هر کس هم گناهش پای خودش که ته داستان که رسید خودش را زد به کوچه علی گدا. یکی می شود تشکیلات برنامه ده ماده ای و سپاهش. سینه به سینه نظام تا زنار کج خمینی، قد میکشد حضورش هر لحظه افزاینده. یکی میشود واحدهای بیشمار فدایی مام میهن. یکی می شود تو. یکی میشود من. 
هر یک روزی که از عمر مجاهد گذشت خرج آخوند بالاتر رفت. هر دوشان کربن اما این کجا و آن کجا. که یکی به نظم، میشود الماس مقاوم و دیگری به پراکندگی ذغال پیشانی سفید. یکی رویین تن و بران. و یکی خمینی که در گور هم میلرزد از وحشت سرنگونی هر لحظه. خرج مسعود روی دست آخوند کمر شکن تر شد هر روز. و هزینه شورای ملی مقاومت ایران کمتر. رژیم را مسعود و رفقایش به این روز انداختند. از امیر آرام و محمد شمس تا مرضیه و قائم مقام تا مرجان و عماد رام. این گروهک تروریستی مخوف. والا وحشت هم دارد حتما برنامه ده ماده ای. آخرین آپگرید منشور کوروش بزرگ.

اگر این ها فقط مشتی حرف است هنوز برای کسی، اما در روی زمین، آنجا که حساب و کتابی هست، دریایی خون است میان ارتش نور و فاضلاب تاریکی. خمینی. ریز به ریز و تا جیک و بوک ولایت جهل و جنایتش هم نزد خود خلق سخت محفوظ است. که داستان نه زیر فریب دعوای با خدا و بی خدا که در حقیقت خونین نبرد ظالم و مظلوم جریان دارد. نبرد آخر. نه مسعود را از این سرانجام گریزی بوده و نه خمینی را. عدالت. از نوفلوشاتو تا ترکمن صحرا تا اوین و ال ای و دی سی. از تهران و اشرف تا لیبرتی و آلبانی. از جهاد سازندگی تا وزارت نیرو. فک و فامیل هم نمیشناسد. این ها را حسین جنتی شهید به صورت پدر قصابش به زبان مادری فریاد زد و خونفشان شد. کسی نیست روی زمین که نداند. تنها آن که بیشتر میداند بیشتر مومن به راه رهایی میشود و بهتر تشخیص میدهد و سریع تر حرکت میکند. باگ های ولایی هم کوچکترین توان رسوخ را از دست داده اند دیگر. نرم افزار اسلام آلوده و سخت افزارِ نفتِ ته کشیده و پاسدار سرکوبگر خسته. دجال پسر دجال. لعین ابن لعین. و ضدش. و من. و تو. نوش جانمان. نوش جان هر دو جبهه. و هر آنچه این میان. هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت. بالاخره هر رفتی یک آمدی دارد. حالا تو خیانت و سرزمین فروشی را برگزیدی. عواقبش هم دارد از راه میرسد. که مقاومت از هر سو، در قلب شب سپاه پاسداران انقلاب خمینی، امر سرنگونی را تميز دارد پیش میبرد. روز موعود که رسید، خمینی که صلیب را نمی تواند بکشد بیرون و مسیح را دوباره مصلوب کند. صاحب اسلام و وجناتش هم سر جایش نشسته. حساب و کتاب. هم مسیحش هم مسعودش هم خمینیش. به ویژه حساب و کتاب خمینی که تا ناقش خواهد بود. که مسیح و مسعود و فردوسی و ندا و محسن روح الامینی خود تا ناقش را صد و بیست هزار بار رفته اند و مسیر را خوب از بحرند. چنین است که دیگر شیرهای میهن هزار هزار و هر روز از تور واژگون اختناق به آن سو می پرند و پر و بال میگشایند. هر که نداند آخوند بهتر از هر اهریمنی میداند چه میگویم و چه خبر است. هم او خود خوب میداند که چه سرنوشتی در کمین اوست و عاقبت امر چیست. شیر و خورشید و شمشیر. کدام تاریکی ست که از این مثلث برای خود گریزی متصور باشد؟ گرچه طبیعتا خودشان بهتر میدانند وضع بیت را. اما آقا فکر میکند خانه عنکبوتی اش محکمترین خانه هاست. متکبر و زنده خوار و قسی. آنسوی مغرور و سرزنده و پر ابهت. تا چه کنی؛ که آیا پیشانی به ضریح مکتب ضد بشری بسایی یا بر تیغ نور بوسه بنشانی. یا چون آنی باشی که از بالا میبیند اما ایستاده هیچ نمیکند. درب فاضلاب را بر نمیدارد تا آب حاکم شود و آخوند برود.        
تردید ندارم هر سردار مجاهدی که به دار بوسه زد، هیچ در دل جز ایمان به آزادی نداشت وقتی پر میکشید. او بی شک آن لحظه بزرگ تاریخی را ندیده نرفت. لحظه پر شکوه ستم سوز آزادی. لحظه به گوش رسیدن غرش خلق ایران از ملک ایرانزمین. در روی زمین او با خون خود نوشت که ایمان دارد آن کلید سعادت و بهروزی مردم ایران در کوله بار رزم مجاهدین است که به قفل میهن میخورد. او این را سرود و ستاره ای شد. که به صداقت و وفاداری یارانش به برنامه ده ماده ای قسمی سرخ خورد. جان لنن بزرگ و همه مجاهدین فدایی و پیکاری و مردمی و میرزای کوچک و میرزاده عشقی و شاملو. 
این تازه مدل حساب این دنیاییش. درنگ هم نکرده و نمی کنیم. سرمایه گذاری فردوسی را حتما که سودی هست. سودی کلان. یا مرگ یا آزادی. فقط جوان های بورژه سرتاسر سپاه روس و فرنگ و باختر را حریف هستند. همچون سرداران داخل، یکی از دیگری زبردست تر و چابک تر. آراسته به سه تیغ اهریمن سوز، استوار بر اسب های تازان چاپاری، عطر آزادی هر لحظه می پراکنند و شهد امید مینوشانند به هر تشنه که میرسند و از هر کوچه که میگذرند. به سرعت نور. پیام آوران تروری بس مهیب. با شدتی که مادر زمین میطلبد. ترور شب شکاف و خمینی سوز و آب آور. نمیشود که انقلاب برای خمینی خوب باشد فقط تا ابد. اگر انقلاب خوب است برای همه خوب است. اگر بد است پایان انقلاب اسلامیتان را اعلام کنید تا نه به شکنجه و اعدام رایج شود.

یک پیشنهاد دارم برای آخوندها. برای جاودانه شدن حکومتشان. یک ریال هم هزینه روی دستشان ندارد. اینکه یک لحظه از آن ریش اقتدار ولاییشان گرو بگذارند، به گروهک تروریستی منافقین نه چهل سال، که همان شش ماه خودشان را فرجه دهند. در بهترین دمکراسی خاورمیانه تحقق چنین امری مثل آب خوردن باید باشد. به هر حال مگر نه این که بزم گنده تروریست های جهان است این جمهوری اسلامی؟ خب این کمترین حق یک گروهک تروریستی ست که او هم بازی داده شود. بعد ببینید خودتان میخواهید برگردید؟ یک انتخابات میگذاریم بساطش را هم بین المللتان بچیند. اصلا خود اوباما و پوتین هم بیایند نظارت. هر که خواهان نابودی این گروهک تروریستی ست هم حتما بیاید رای بدهد. ببینیم چه میشود. فکر میکنم پیشنهاد معقولی ست. تا جهان یک شش ماه تروریسم مدل منافقین کوردل را هم تجربه کند. تا تمام قسم و آیه های شما حقیقت یابد ابدی. تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. هر تروریسمی که مردم بیشتر پسندید. نوش جانش! 
و البته که روز پوتین پوشیدن هم بسیار نزدیک است. برای ارتش آزادیبخش ملی ایران. برای سپاه آقازادگان خمینی. 
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
سر تسلیم من و خشت در میکده ها
مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت
نا امیدم مکن از سابقه لطف ازل
تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس
پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
حافظا روز اجل گر به کف آری جامی
یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت
ما زن و مرد جنگیم
بجنگ تا بجنگیم 
اباذر نوریزاد
۱۹ مرداد1395
تازه ترين خبرها در كانا ل نداي  آزادي
https://telegram.me/NedayeAzadii

@NedayeAazdii

۱۳۹۵ مرداد ۱۵, جمعه

اطلاعیه سازمان الفتح به رژیم ایران در رابطه با دیدار محمودعباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین با خانم مریم رجوی

اطلاعیه سازمان الفتح به رژیم ایران در رابطه با دیدار محمودعباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین با خانم مریم رجوی 

 


 

سازمان الفتح در رابطه با دیدار محمود عباس ریئس تشکیلات خودگردان فلسطین با مریم رجوی ریئس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران اطلاعیه صادر کرد. 
در این اطلاعیه سازمان الفتح اشاره به سوابق گذشته خود با مجاهدین کرده است که قبل از شما با مجاهدین آشنا بوده ایم و نوشته: «به آنها يادآور ميشويم كه فتح كه در گذشته ميزبان جنبشهاي آزاديبخش در جهان بوده و آنها را پشتيباني كرده است همچنان حق ديدار و ملاقات با نمايندگان جنبشهاي آزاديبخش در جهان را دارد. ما همچنان يك جنبش آزاديبخش ملي هستيم براي آزادي و استقلال مبارزه ميكنيم، بايستي روابطمان را با همه نيروها در جهان كه با آرمانهاي آزادي و ساختن جوامع آزاد و دمكراتيك كه عدالت بر آن حاكم باشد، همفكر هستند، تقويت بكنيم.»

اطلاعيه جنبش فتح درمورد موضعگيري رژيم شيخ الاسلام
كميته تصميم گيرنده مطبوعاتي و فرهنگي جنبش فتح 31/7/2016
فتح: اظهارات شيخ الاسلام در رابطه با پرزيدنت انعكاس سياست شبكه ساختاري ويرانگر وي درمنطقه عربي است
پرزيدنت ابومازن مرز سرخ است... او وجدان مردم و جنبش آزاديبخش ملي فلسطين است.
كسي كه ملت فلسطين را شقه كرده و به ارزشهاي وفاداري خيانت نموده حق ندارد راجع به آرمان مردممان و قدس صحبت كند.
جنبش آزاديبخش ملي فلسطين، فتح اظهارات مشاور وزير خارجه ايران حسين شيخ الاسلام در رابطه با پرزيدنت و فرمانده كل جنبش محمود عباس ابوزمان، انعكاس مفاهيم خيانت و باطن حاكم بر سياست كساني است كه نقش ويرانگر و انهدامي و شقه صف فلسطين و تفرقه امت عربي و اسلامي دارند و حاميان كودتا و شقه در ميهن‌مان فلسطين و در هر جايي از كشورهاي عربي و منطقه هستند.
در بيانيه جنبش كه از سوي كميته تصميم‌ گيرنده مطبوعات و فرهنگ صادر شده آمده است:« اين جنبش بعد از قرائت دقيق اظهارات توهين آميز مشاور وزير خارجه ايران به پرزيدنت و فرمانده كل، در واكنش به استقبال عاليجناب از پرزيدنت شوراي ملي مقاومت ايران در خارج مريم رجوي در مقر اقامتش در پاريس، نقش شنيع كسانيكه با حملات سازمان يافته‌شان عليه رئيس خلق فلسطين و  فرمانده جنبش آزاديبخش ملي اين خلق و عليه آرمان فلسطين،در خدمت پروژه صهيونيستي هستند را برايمان ثابت ميكند. همانهايي كه براي انهدام و تخريب صف فلسطين و تعميق شقه كار و تلاش كرده و همچنان ميكنند، و طرفي را عليه طرفي ديگر براي كسب مواضع برتري صرفا بنفع خودشان برانگيختند، اهدافي كه ربطي به قدس، اولين قبله مسلمانان و سومين حرم شريف و نه به عدالت آرمان فلسطين ندارد، بلكه يك طرف فلسطيني را صرفا بعنوان برگي درخدمت منافع خودشان و تحميل و توسعه نفوذ منطقه‌اي شان بكار گرفته‌اند.
فتح به نامبرده شيخ اسلام شناعت خيانتي كه او و امثالش مرتكب شده‌اند را يادآور گرديد، هنگامي كه ارزشهاي وفاداري به جنبش فتح كه ميزبان انقلاب ايران بوده و با همه امكانات مادي و نظامي و مالي حمايتش كرده بود و پايگاههايش را به روي انقلابيون باز كرده بود، به اين اميد كه آنها در چارچوب حاكميت كشورشان پشتيبان آرمان فلسطين  باشند را ترور كردند، ما از  آنها جز خيانت و كودتا عليه ارزشهاي وفاداري و اصرار در حمايت ازكودتاگران در فلسطين كه از  كسيه اصول ثابت مردم فلسطين و اهداف ملي‌شان، با مرزهاي موقت براي كشور فلسطين موافقت كرده‌اند، نديده‌ايم.
فتح نسبت به خدشه به پرزيدنت ابومازن كه از نظر اين جنبش وجدان خلق فلسطين و خط سرخ است و به هيچكس اجازه نزديك شدن به آن با اهانت يا ترديد به اخلاص وي كه منتخب مردم فلسطين است، هشدار داد.
فتح در اين بيانيه افزود: «به آنها يادآور ميشويم كه فتح كه در گذشته ميزبان جنبشهاي آزاديبخش در جهان بوده و آنها را پشتيباني كرده است همچنان حق ديدار و ملاقات با نمايندگان جنبشهاي آزاديبخش در جهان را دارد. ما همچنان يك جنبش آزاديبخش ملي هستيم براي آزادي و استقلال مبارزه ميكنيم، بايستي روابطمان را با همه نيروها در جهان كه با آرمانهاي آزادي و ساختن جوامع آزاد و دمكراتيك كه عدالت بر آن حاكم باشد، همفكر هستند، تقويت بكنيم.» در اشاره به استقبال پرزيدنت محمود عباس از رئيس جمهور شوراي ملي مقاومت ايران مريم رجوي.
فتح در اين بيانيه تأكيد  نمود كه كسي كه به دولت آمريكا تن داده و شروط آنرا را از كيسه منافع مردم ايران پذيرفته و با آژانس اطلاعاتي آمريكا (سي آي ايه) همسو است. مطلقا حق ندارد راجع به آرمان فلسطين و خلق فلسطين و رئيس فلسطين صحبت كند.
در اين بيانه آمده است: «فتح به مشاور وزير خارجه يادآور ميشود كه اگر پايبندي پرزيدنت محمود عباس ابوزمان به اصول ثابت مردم فلسطين برغم تهديد به قتل وي و محاصره‌هاي سياسي و اقتصادي و مالي و توطئه‌ها عليه مردم و آرمان فلسطين را فراموش كرده يا عمدا خود را به فراموشكاري زده است، ما به او يادآور ميشويم كه پرزيدنت ابومازن 25 بار  نه بزرگ و پرصدا رو در روي دولت آمريكا زمانيكه سياستش با منافع خلق فلسطين درتعارض بوده و سعي كرده آنرا برما تحميل كند، گفته است.
فتح به نقش شبكه ساختاري ايران كه حسين شيخ الاسلام از آن است، توجه داد كه براي نابودي و مرگ و جنگ داخلي و فتنه مذهبي در هر كشور عربي كه توانسته به آن برسد،تلاش كرده و ميكند. و اورا نصحيت نمود كه تا ابد سكوت كند.
و دخالتهاي منظومه وي با اهداف رسوا شده‌لش- در سياست رهبري فلسطين و امور داخلي فلسطين را در خدمت كشور اشغالگر و صرفا براي منافع منطقه‌اي كشورش، علاوه بر زيانهايش به منافع مردم ايران و روابط خوبش با مردم فلسطين و خروج از موضع واقعي مردم ايران واحساسات خالصانه و صادقانه‌اش در قبال قدس و آرمان فلسطين دانست.
  متن عربي


فتح : تصريحات شيخ الاسلام الايراني بحق الرئيس انعكاس لسياسة منظومته المدمره في المنطقة العربية
            
نشر بتاريخ: اليوم
فتح : تصريحات شيخ الاسلام الايراني بحق الرئيس انعكاس لسياسة منظومته المدمره في المنطقة العربية 
الرئيس ابو مازن خط احمر .. فهو ضمير الشعب وحركة التحرر الوطنية الفلسطينية 
-         لايحق لمن شقوا الصف الفلسطيني وخانوا قيم الوفاء الحديث عن قضية شعبنا  والقدس 
اعتبرت حركة التحرير الوطني الفلسطيني فتح تصريحات  مستشار وزير الخارجية الايراني حسين شيخ الاسلام بحق الرئيس القائد العام للحركة محمود عباس ابو مازن  انعكاسا لمفاهيم الخيانة والباطنية  الناظمة لسياسة  القائمين بأدوار تخريب وتدمير وشق الصف الفلسطيني ،  والعاملين على شرذمة الأمة العربية والاسلامية، والداعمين للانقلاب والانقسام في وطننا فلسطين وفي كل مكان من البلاد العربية  ودول المنطقة .
 وجاء في بيان للحركة صدر عن مفوضية الاعلام والثقافة :" ان الحركة وبعد قراءة دقيقة لتصريحات  مستشار وزير الخارجية الايراني  المسيئة للرئيس القائد العام ، ردا على استقبال سيادته لرئيسة المجلس الوطني للمقاومة الإيرانية في الخارج مريم رجوي في مقر اقامته بباريس ، يثبت لنا ، فظاعة دور القائمين على خدمة المشروع الصهيوني بحملاتهم المنظمة على  رئيس الشعب الفلسطيني  وقائد حركة تحرره الوطنية ، وعلى القضية الفلسطينية ، الذين لعبوا سعوا ومازالوا لتدمير وتخريب الصف الفلسطيني ، و تعميق الانقسام ، وشجعوا طرف على آخر من اجل اكتساب مواقع متقدمة لمصالحهم  لاأكثر ، واهداف لاعلاقة لها بالقدس  اولى قبلتي المسلمين  وثالث الحرمين الشريفين ، ولا بعدالة القضية الفلسطينية ، وانما اخذ طرف فلسطيني كورقة تخدم مصالحهم وفرض وتوسيع نفوذهم الاقليمي فقط .
وذكرت فتح المدعو شيخ الاسلام  بفظاعة الخيانة التي ارتكبها هو وأمثاله ، عندما اغتالوا قيم الوفاء لحركة فتح  التي احتضنت الثورة الايرانية، ومدتها بكل وسائل الدعم المادي والعسكري والمالي ، وفتحت قواعدها للثوار على امل ان يكون هؤلاء سندا للقضية الفلسطينية في اطار سياسة بلادهم ، فاذا بنا لانلمس منهم الا الغدر والانقلاب على قيم الوفاء ، والتمادي في دعم الانقلابيين في فلسطين ، الذين وافقوا على دولة فلسطينية بحدود مؤقتة ، على حساب ثوابت الشعب الفلسطيني  وأهدافه الوطنية .
وحذرت فتح من المساس بالرئيس ابو مازن الذي تراه الحركة ضمير الشعب الفلسطيني وخطا احمر لن يسمح لأحد الاقتراب منه بالاساءة او التشكيك باخلاصه للشعب الفلسطيني الذي انتخبه 
واضافت فتح في البيان :" نذكر هؤلاء أن فتح قد احتضنت في السابق حركات تحرر في العالم وساندتها ، ومازالت تملك الحق في اللقاء والالتقاء مع ممثلي حركات التحرر في العالم ، فنحن مازلنا حركة تحرر وطنية نناضل من اجل الحرية الاستقلال ، وعلينا تعزيز علاقاتنا مع كل القوى في العالم التي تشاطرنا  التطلعات في الحرية وبناء مجتمعات حرة ديمقراطية ، تسودها العدالة ". في اشارة لاستقبال الرئيس محمود عباس لرئيسة المجلس الوطني للمقاومة الايرانية مريم رجوي
وشددت فتح في البيان على ان الخاضع للادارة ألأميركية والقابل بشروطها على حساب مصالح الشعب الايراني، والمتفق مع وكالة المخابرات المركزية ( سي.اي.ايه ) لايحق له ابدا الحديث عن قضية فلسطين وشعب فلسطين ورئيس فلسطين ، وجاء في البيان :" تذكر فتح مستشار وزير الخارجية  ان كان قد نسي او تناسى عن عمد تمسك الرئيس محمود عباس ابو مازن بثوابت الشعب الفلسطيني، رغم التهديد بقتله والحصارات السياسية والاقتصادية والمالية   والمؤامرات على الشعب والقضية ، فاننا نذكره أن الرئيس ابو مازن قد قال لا كبيرة ومدوية بوجه الادارة الأميركية 25 مرة عندما تعارضت توجهاتها مع مصالح شعبنا الفلسطيني وحاولت فرضها علينا.
 ونبهت فتح الى دور منظومة ايرانية ينتمي لها  حسين شيخ الاسلام عملت ومازالت تعمل على احلال الدمار والموت والحروب الأهلية الداخلية والفتنة المذهبية في كل بلد عربي استطاعت الوصول اليه، ونصحته بالصمت الى الأبد، واعتبرت تدخلات منظومته - المفضوحة اهدافها - في سياسة القيادة الفلسطينية ، والشان الداخلي الفلسطيني ، خدمة لدولة الاحتلال ، ولمصالح دولته الاقليمية فقط،علاوة على اضرارها بمصالح الشعب ايراني وعلاقته الطيبة مع الشعب الفلسطيني ، وخروجا عن الموقف الحقيقي للشعب الايراني ، المخلص والصادق في مشاعره ومواقفه تجاه القدس وقضية فلسطين .  

#ایران #فتح #اطلاعیه #مطبوعاتی #شیخ_الاسلام #فلسطین #محمودعباس #مریم_رجوی