نقش خامنه ای و رفسنجانی در قتل عام ۶۷ چه بود ؟
مقدمه : بعد از افشای نوار صوتی آقای منتظری و روشن شدن نقش خاص خمینی و پسرش احمد خمینی در طراحی واجرا ی این جنایت هولناک ؛ برخی روی نقش خامنه ای و رفسنجانی دچار ابهام هستند که این نوشته به آن میپردازد.
سوال : آیا اساسا خامنه ای نفشی در قتل عام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷ داشت ؟
پاسخ :
کسانی که ادعا میکنند خامنهای از قتلعام سال67 بیخبر بوده یا بههر شکلی از این جنایت فاصله گرفته، برای دفاع از نظام حاکم وقایع روشن و قطعی را تحریف میکنند. رژیم خمینی که موضوع قتلعام زندانیان را تا چندماه پوشیده نگهداشته بود، از اوایل آذر 1367 با احتیاط بسیار و بهتدریج برخی خانوادهها را از شهادت فرزندانشان مطلع کرد. زیر تأثیر انتشار این خبر، در نهم آذر 1367 هنگامی که خامنهای رئیس جمهور وقت رژیم بهمناسبت روز دانشجو در یک دانشگاه حضور یافته بود، از این بابت مورد سؤال قرار گرفت: «حجت الاسلام والمسلمین خامنهای هفته گذشته در یک جمع گرم و صمیمی دانشجویی به مهمترین و اساسیترین سؤالات مطرح در جمعهای دانشجوی پاسخ داد… . سؤال شد علت بیتوجهی جمهوری اسلامی به مسأله حقوقبشر و اجازه ندادن به کارشناسان حقوقبشر سازمان مللمتحد پیرامون تحقیق این مسأله چیست؟ علت اعدامهای وسیع در ایران در تهران و استانها چیست؟
رئیس جمهور در پاسخ گفت: این لحن سؤال شما لحن بیانات اخیر رادیوهای بیگانه است. اما در عینحال سؤال است و پاسخ میدهم. ما به مسأله حقوقبشر بیاعتنا نیستیم… . آنها که برعلیه ما در دنیا راجع به حقوقبشر حرف میزنند میخواهند منافقین و کسانی که قصد براندازی این نظام را دارند در این کشور هرکاری که دلشان میخواهند بکنند و نظام کوچکترین عکسالعملی از خود نشان ندهد. این برخلاف مصالح مردم و نظام است. از اول انقلاب تا کنون سیاهترین فجایع را در مملکت منافقین راه انداختهاند، سازمان عفو بینالملل، کمیسیون حقوقبشر سازمان ملل یک کلمه حرف نزدند… … مسأله سیاسی است برادر من!
اما اعدامها! درست همان تعبیری که از رادیوهای بیگانه شنیده میشود. خوب رادیو منافقین هم همین را میگوید. مگر ما مجازات اعدام را لغو کردیم!؟ ما مثل بسیاری از کشورهای دنیا مجازات اعدام داریم، برای چه کسانی؟ برای کسانی که جرایم آنها مستوجب اعدام است. هر کس این جرایم را مرتکب شود ما اعدامش میکنیم. قوم و خویش و بیگانه هم ندارد. آن آدمی که در زندان با منافقین در حمله مسلحانه به داخل مرزهای جمهوری اسلامی و با دشمن بیگانه آن فجایع را در اسلامآباد، کرند و آنجاها راه انداختند ارتباط دارد، آیا به عقیدهی شما باید به او نقل و نبات داد؟ اگر ارتباطش با آن دستگاه خائنانه مشخص شده، باید چه کارش کنند؟ این از نظر ما محکوم به اعدام است و اعدامش هم میکنیم... » . (5)
مقام کلیدی دیگر در بالاترین سطح مدیریت قتلعام رفسنجانی است. او بهرغم همه کوششهایش برای کتمان نقش و مسئولیت خود، در کتاب خاطرات خود شرح کوتاهی از دیدار و گفتگو با یکی از دژخیمان مجری قتلعامها درج کرده که اعتراف روشنی به جایگاه او در رهبری این کشتارهاست:
«آقای [علی] شوشتری [معاون قضایی و جانشین] مسئول سازمان زندانها آمد و راجع به زندانیها و مخصوصاً گروهکها و مسائل اخیر آنها در رابطهی با شرارتهای منافقین، اطلاعاتی داد و گفت از حدود پنج هزار زندانی گروهکی، یک سوم بر سر موضع هستند و یک سوم تائب و یک سوم منفصل» . (6)
رفسنجانی در این زمان جانشین فرماندهی کل قواست و همراه با خامنهای و احمد خمینی (در نقش دستیار خمینی) همه امور داخلی و خارجی کشور، از جبهههای جنگ تا دولت و مجلس و زندانها را اداره میکنند.
مهدی هاشمی که قبلاً به او اشاره شد، در نامهیی به آقای منتظری مینویسد: «مثلثی که بر کل کشور و حتی مجاری اندیشه حضرت امام تسلط داشته و حکومت میکنند و همه رویدادها و حوادث را بهشدت تعقیب میکنند، به آینده و دورنمای رهبری آینده انقلاب مضطربانه چشم دوختهاند» .. «این مثلث هرکس را که در برابر معادلات آنان سر تسلیم فرود نیاورد، (میزنند) مانند نگارنده مفلوک... » . (7)
خود منتظری نیز در کتاب خاطرات خود توضیح میدهد که کشور در دست همین سه نفر اداره میشود. (8)
مرور وقایع دهه 1360 درباره جایگاه تعیین کننده سران قوا در اداره روزانه امور کشور تردیدی باقی نمیگذارد. در میان این سران ، بهطور خاص مثلث یاد شده از نقشی محوری برخوردار است و این سهنفر را باید بالاترین مقامهای هدایت کننده ماشین قتلعام در سال 67 محسوب نمود. بهتازگی روزنامه حکومتی اعتماد پیرامون همین کشتارها نوشت: «بعدها با دلایلی ضعیفتر همین پیشنهاد [اعدام جمعی زندانیان] درباره بخشی از کمونیستهای داخل زندان هم مطرح شد که امام خمینی تصمیمگیری در آن زمینه را به جلسه سران قوا ارجاع دادند و در آن جلسه تقریباً تمام سران قوا و نخستوزیر با آن پیشنهاد مخالفت کردند و اقدامی مشابه درباره کمونیستهای داخل زندان صورت نگرفت» . (9)
کتمان این واقعیت که بسیاری زندانیان مارکسیست و غیرمجاهد نیز در سال 67 مشمول اعدامهای جمعی شدند، بخش مخدوش گزارش بالاست. اما بخش صحیح آن نقشآفرینی جلسه سران قوا در مدیریت قتلعام است.
نمونههای متنوع و متعدد دیگری از مدارک و شواهد معتبر در این زمینه وجود دارد. اما همه این اسناد با وجود صراحت و قطعیتشان، از نظر اهمیت فرع بر فرآیند سیاسی سالهای 67 و 68 است. این فرآیند، نضجگرفتن قدرتی است که پس از عبور از قتلعام زندانیان سیاسی و عزل منتظری سربرآورد. در حقیقت، قدرت حاکم پس از خمینی، برساخته ماشین کشتار است. در غیراین صورت خامنهای که در سلسله مراتب آخوندی جایگاه نازلی داشت و از سواد حوزوی چندانی برخوردار نبود، چگونه توانست در مسند ولایت فقیه بنشیند؟ او چه قابلیتی داشت که آیتاللههای حکومتی با جداسازی رهبری رژیم از مرجعیت فقهی و حذف شرط مرجعیت از ولایت فقیه در قانون اساسی، برای صعودش به بالاترین مسند حکومت راه باز کردند؟
مهمترین سرمایه خامنهای و رفسنجانی که سایر باندهای رژیم را هم به اطاعت واداشت، نقش تعیینکننده آنها در حفظ رژیم از طریق قتلعام زندانیان سیاسی، عزل آقای منتظری و مقابله با ارتش آزادیبخش ملی بود.
آنها قدرتی را شکل دادند که اعتبارش را از ریختن خون نسلی از رشیدترین فرزندان ایران و انهدام بخش عظیمی از سرمایه انسانی و معنوی این کشور بهدست آورده است. این پشتوانه ـ یک شر عمومی بهمثابه مصلحت عالیه تمام اجزا و هموندان حکومت کنونی ـ آری سبب حفظ تا کنونی رژیم بوده است؛ اما همچنین مانع ثباتیابی سیاسی حقیقی آن است.
اینکه انتشار فایل صوتی یک جلسه برگزار شده در 28سال پیش، مانند یک زلزله سیاسی در این رژیم عمل میکند، بهاین معنی است که رژیم ولایت فقیه در برابر پرونده قتلعام بهطرزی چارهنشدنی آسیبپذیر است. این پرونده نه واقعهیی سپری شده و فرونهاده در بایگانی تاریخ است، نه امری تقلیلیافته در دایره بسته حقوقبشر. بلکه فراتر از آن، امری است در قلمرو مقاومت و آزادی. هر قدمی در این میدان، از جمعآوری اطلاعات و جزییات درباره سربداران سال67 تا افشای موقعیت و هویت جلادان، همه اجزای مبارزهیی است برای بهزیر کشیدن ولایت فقیه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر