روز 13 آبان سالروز شهادت ستار بهشتي زير شكنجه ي پليس فتا است
اين شهيد بزرگوار با خون خود تاثيرات زيادي در جنبش سرنگوني رژيم آخوندي به جاگذاشت؛ اگر چه كه اين خون بسيار جوشان بود ولي الحق كه مادر و خواهرستار دركنار ديگر مادران شهيدان و تلاش ساير ايرانيان آزاده؛ اجازه ندادند كه اين خون آرام بگيرد.
ستار از زبان خودش
چرا شهادت ستار چنين تاثيراتي داشت؟ بهتر است كه پاسخ را از ميان نوشته ها وحرفهاي خود ستار بشنويم:
• ستار در آخرین پستی که در پاسخ به تهدید وزارت اطلاعات، روی وبلاگش گذاشت؛ نوشت:«بنده و امثال من وطنفروش نیستیم، عاشق ملت خود هستیم، شما هستید که بیگانهپرست و وطنفروش هستید» / ستار گفت؛ پاسخ اين نظام تنها سرنگوني است و ادامه داد؛ «شما اگر از اطلاعرسانی هراس دارید؟ یا از حکومت کنارهگیری کنید و یا ظلم نکنید. شما بازداشت نکنید، شکنجه ندهید، سلاخی نکنید تا اطلاعرسانی هم نشود»
• ستار در مسير مبارزه آزاديخواهانه اش؛ پرچم بيا بياي خود را برافراشت و به دشمن گفت؛ «هر کسی که صدای مخالفت بلند کند، قصد ساکت کردن آن را دارید، حتی اگر این ابراز مخالفت در گوشه خلوت خانوادگی افراد باشد. پس ما را از تهدیدات خود نترسانید چون ترسی در دل ما نیست، دیگر جای ترسی نمانده، شلاق و شکنجه شدن، ما را از اطلاعرسانی کردن باز نمیدارد. اگر شعار شما این است که ما بازداشت میکنیم، شکنجه میدهیم. شما سکوت کنید! شما اطلاعرسانی نکنید! شعار ما هم این است. پابه میدان گذاشتیم در این مبارزه یا از قفس تن رهایی مییابیم یا قفس ظلم شما را درهم میشکنیم»
• همچنين ستار رو به هر ايراني آزاده اي نيز نوشت و تعهدات آنها را نيز مشخص كرد و گفت: «هرکس در اطلاعرسانی دریغ کند چاهی برای خود کنده است»
• ستار در آخرين وبلاگش نوشت؛ كه در مسيري كه انتخاب كرده است؛ سر باز ايستادن ندارد و اينكه دست از «طلب ندارم تا کام من برآید / یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید».
• ... و ستار، كسي بود كه وقتي بازجويانش با تمام قدرت تازیانه را بر پیکرش فرود میآوردند؛ بر مرگ خنديد و هيبت شلاق و شكنجه و بازجويانش را به سخره گرفت
و بدينسان وقتي وزارت اطلاعات برایش نوشته بود که خفهات میکنیم و دهانت را میبندیم؛ در شبهاي تاريك اين ميهن چون تندر ايستاد؛ خانه ميهن را روشن كرد و رفت و بعدها وزارت اطلاعات در جمعبندی این شکست گفته بود؛ «او فرد ناشناختهای بود و چند نفر بیشتر وبلاگش را نمیخواندند، اما حالا میلیونها نفر با او و وبلاگش آشنا شدند»
بي شك ستار با مقاومتش تکثیر و در خون هزاران زن و مرد ايراني جاري شد؛ دو هفته بعد از شهادتش _ مجاهد قهرمان؛ غلامرضا خسروی كه خود در همان زندان به شهادت رسيد؛ درباره ستار نوشت: «جوان غیور، ستار قهرمان جان بداد، او را کوفته و زخمی و مضطرب تحویل بند ۳۵۰ اوین دادند میگفت... خیلی شکنجه شدم، آویزانم کردند، بهسر و شکمم میکوبیدند، فحش و توهین و ضرب و شتم بود که میبارید، بدنم درد میکند، باز هم فردا به پلیس فتا میبرندم، بگویید چه کار کنم که زیر شکنجه طاقت بیاورم، به مادرم گفتهام که اگر من شهید شدم، غصهدار نباشد و افتخارکند» و بعد از شهادت ستار نه تنها مادرش بلكه هزاران هزار مادر ديگر به چنين فرزنداني افتخار كردند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر