۱۳۹۴ دی ۶, یکشنبه

#ایران -اعتیاد در مدارس؛واقعیتی تلخ








#ایران -اعتیاد در مدارس؛واقعیتی تلخ 


برای نخستین بار هفته ی "مبارزه با اعتیاد و آسیب های اجتماعی" از 30 آذر تا 6 دیماه در مدرسه های متوسطه اول و دوم برگزار گردید. برگزاری این مراسم می تواند نشانه ای بر این امر باشد که گویا آموزش و پرورش بحث اعتیاد و آسیب های اجتماعی در مدرسه ها را جدی تر از گذشته ارزیابی می کند. در گذشته و به ویژه در دولت دهم،فرادستان آموزش و پرورش بر این باور بودند که ما دانش آموز معتاد نداریم و استدلال هم این بود که وقتی دانش آموزی معتاد می شود از مدرسه اخراج می گردد پس مدرسه نمی تواند دانش آموز معتاد داشته باشد. این سخن البته با تفاوت هایی جزیی در بیان،هم اکنون سال هاست که از زبان فرادستان آموزش و پرورش شنیده می شود. برای نمونه در مهرماه 92 مهرزاد حمیدی،معاون تربیت بدنی و سلامت آموزش و پرورش در گفت و گو با خبرگزاری مهر گفت : " ما دانش آموز معتاد در مدارس نداریم. اما به هر جهت در یک اجتماعی زندگی می کنیم که ممکن است برخی افراد در جامعه معتاد شوند و گاه نیز برخی از این افراد برای ادامه تحصیل به مدارس وارد شوند، اما آنها افرادی هستند که در جامعه گرفتار آسیبهای اجتماعی شده اند نه در مدرسه." ایشان البته به تازگی و در گفت و گو با " آمار جدیدی در خصوص اعتیاد دانش آموزان نداریم و آخرین آمار مربوط به سال ۸۰ است." پرپیداست که این سخن از سوی یک مقام مسئول پذیرفته نیست و بیش از پاسخگویی درست،به نوعی گریز از پاسخگویی می نماید. اما نخستین آمار بحث انگیز اعتیاد دانش آموزان،آماری بود که در سال 87 محمد رضا جهانی،قائم مقام دبیر کل وقت ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام کرد. برابر آمار این ستاد در آن زمان حدود 30 هزار دانش آموز معتاد در کشور وجود داشت. ولی پژوهش های تازه خبر می دهند که  پیرامون 1.6(یک و شش دهم) از دانش آموزان و 2.6(دو و شش دهم) از دانشجویان کشور،معتاد می باشند- نتیجه ی این پژوهش ها در تابستان امسال در برخی از مکان ها عمومی،از آن میان مترو تهران،در معرض دید همگان قرار گرفت. روشن است که بیشترین شمار دانش آموزان معتاد را باید در میان دانش آموزان پسر دوره های اول و دوم متوسطه جست و جو کرد. اگر آمار کلی این دانش آموزان پسر را چیزی حدود سه میلیون در نظر بگیریم می توان گفت که هم اکنون در میان این جمعیت،چیزی حدود  40 هزار معتاد وجود دارد. نکته ی مهم این است که با گسترش مواد مخدر صنعتی همچون شیشه،کراک،گل،و ...بیشتر دانش آموزان معتاد هم از همین مواد استفاده می کنند.
 شوربختانه یکی از پدیده های رو به گسترش،به ویژه در میان دانش آموزان پسر متوسطه دوم،رفتن به قهوه خانه های سنتی است. این نگارنده خود،از نزدیک شاهد این پدیده و گسترش آن در میان این دانش آموزان بوده ام که پس از پایان مدرسه،دانش آموزان،به صورت گروهی و دسته جمعی،به قهوه خانه می روند. هم اکنون شمار دانش آموزان پسری که پس از بیرون آمدن از مدرسه و یا حتی صبح هنگام و پیش از ورود به مدرسه،سیگار می کشند نیز،شمار اندکی نیست. همه ی اینها نشان می دهند که بحث اعتیاد در مدرسه،یک بحث خیالی نیست و واقعیت تلخی است که باید پذیرفت و در اندیشه ی راهکار فراخور برخورد با آن بود
امور تربیتی و چشم انداز تازه
آموزش و پرورش، بی گمان یکی از نهادهای مهمی است که بر پرورش کودکان اثرگذار است. آموزش و پرورش یگانه سازه ی پرورش کودک نیست اما سازه ای بنیادین است. هر آموزگار،هم مسئول آموزش است و هم مسئول پرورش،و جداسازی این دو از هم،جان آموزش و پرورش را می گیرد و آن را بیراهه می کشاند. با این همه،در آموزش و پرورش ایران،نهادی تربیتی درنظر گرفته شده که بیش از هر چیز خود را مسئول پرورش دانش آموزان می داند. معلم پرورشی و یا معاون تربیتی در هر مدرسه،شخصی است که به اصطلاح به امور تربیتی دانش آموزان می پردازد. از دیرباز،درباره ی عملکرد این نهاد،بحث های فراوانی مطرح بوده و نقدهای زیادی به میان آمده است. متاسفانه کمتر دیده شده که دبیر پرورشی،شخصی توانمند،خوشفکر،و آگاه باشد به گونه ای که بتواند با دانش آموزان این زمانه،ارتباطی شایسته برقرار نماید. دبیر پرورشی خلاق و به روز البته می تواند تاثیر چشمگیری بر دانش آموزان بگذارد و این نگارنده خود از نزدیک شاهد این اثرگذاری مثبت بوده است. با این رو،می توان گفت که این نهاد در آموزش و پرورش نیازمند دگرگونی بنیادین است. در همین پیوند،سخنان چند روز پیش علیرضا جدایی، رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش درگردهمایی مشترک معاونین پرورشی و فرهنگی و مدیران سازمان دانش آموزی استان های سراسر کشور،سخنانی است درخور درنگ و ارزنده : " بحران هویت و بی سوادی فرهنگی جدی است و امور تربیتی باید با عبور از نگاه عوام گرایانه به پدیده های اجتماعی به بسط خردورزی وعقلانیت بپردازد... شکیبایی برای شنیدن صدای معرفت های متکثر به منظور ایجاد انسجام اجتماعی امری لازم است ، زیرا مخاطبان امروزی ما واجد دانایی و آگاهی و آشنا به حقوق  و تکالیف هستند و ما به عنوان معلم و مربی تربیتی باید فراکنشانه (؟) به پدیده های اجتماعی نگاه کنیم و با واکسینه کردن دانش آموزان با اندیشه های نو به استقبال دنیای جدید ارتباطی برویم و از انباشت پندارهای کهن فاصله بگیریم و فراکنشانه به استقبال شکستن بت واره های معرفتی خویش برویم ... نهاد تعلیم و تربیت نباید پادوی سیاسی احزاب  وعقبه رأی  جریان های سیاسی و حزبی باشد،آموزش و پرورش باید مشارکت جویی و مشارکت پذیری را در دانش آموزان تقویت کند و امور تربیتی از ساده سازی پدیده ها پرهیز نماید و نگاه به پدیده ها در آموزش وپرورش همراه با تبیین عقلانی باشد."
 به نظر می رسد که آموزش و پرورش ما و به ویژه نهاد امور تربیتی آن،تا رسیدن به این چشم انداز،فاصله ی بسیار داشته باشد. هم اکنون در مدرسه ها،سخن نو، نه در تنها از امور تربیتی بلکه از کل فضای آموزشی،شنیده نمی شود و یا کمتر شنیده می شود. برای رسیدن به چنین چشم اندازی،بی گمان آموزش و پرورش نیازمند دگرگونی های جدی است. در آموزش و پرورش باید نهادهایی مدنی و نیرومند تشکیل گردد تا از درون مدرسه به آسیب شناسی بپردازند. پیدایش چنین نهادهایی نیز به آموزگار اندیشه ور باانگیزه و شرایط امن – و نه به گفته ی رییس جمهور حسن روحانی،امنیتی- نیازمند است. مرکز ثقل دگرگونی های آموزش و پرورش از وزارت خانه و اداره،باید به مدرسه منتقل شود. هم اکنون سال هاست که هر از چندی،به یک باره سخن از تصمیمی مهم در آموزش و پرورش به میان می آید بی آنکه از بدنه ی آموزش و پرورش و آموزگاران،نظری خواسته شده باشد. آیا آموزش و پرورش متمرکز ما- که بنا به گفته ی خود فرادستان آموزش و پرورش، دو برابر نیروی اداری مورد نیاز در اختیار دارد- اجازه ی نوآوری و نوکاری به مربی پرورشی ما می دهد؟ هم اکنون سال هاست که در آموزش و پرورش ما،اردوهای علمی- آموزشی رخت بربسته است. همه ی آموزش و پرورش ایران،به چهار دیوار مدرسه،محدود است در همین چهار دیوار هم همه چیز از پیش برنامه ریزی شده است. آیا در این شرایط،می توان امید به پیدایش امور تربیتی داشت که رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش ترسیم می کند؟      

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر