۱۳۹۴ بهمن ۲۸, چهارشنبه

#ايران -زندان گوهردشت - نوشته‌ای از زندانی سیاسی صالح کهندل





#ايران -زندان گوهردشت - نوشته‌ای از زندانی سیاسی صالح کهندل

بع... بع... بع... !
کدخدایی خواهرزاده خود را منسبی مهم داد و برای جلب اعتماد مردم هر چه داشت در اختیار او قرار داد و به وی توصیه کرد هر چه در توان داری مردم را غارت کن که در آن شریک هستیم، کار به جایی رسید که خواهرزاده رسوای عام و خاص شد و شکایت به کدخدا بردند.
کدخدا به وی گفت: فردا تمام شاکیان را فراخواندم و تو هم آنجا باش و هر چه از تو پرسیدند تنها بگو: بع... بع... !
روز موعود فرا رسید و خواهرزاده هر آنچه قرار بود، چنان کرد و مردم مال باخته چنین پنداشتند که وی دیوانه شده و او را به‌حال خود رها کردند. وقتی کدخدا احساس کرد ترفندش کار ساز شده خواهرزاده را پیش خود خواند و گفت توانایی دایی ات را دیدی اکنون برو و اموال دزدی و آنها که به تو سپردم بیاور تا تقسیم بکنیم. خواهرزاده محبوبش تنها گفت: بع... ! بع... !
کدخدا گفت: ای لعنتی بع، بع، برای دایی هم بع، بع؟! اما تنها جوابی که شنید این بود: بع... بع... بع... !

برای کسی پوشیده نیست که رفسنجانی برای حذف رقبای اصلی خود یک شبه خامنه‌ای را به مقام رهبری رساند و در این فتنه به بسیاری از امیال خود نایل آمده و او کسی بود که در تصمیمات حیاتی 37سال رژیم نقش اساسی داشته و در این مدت هیچ زمانی را نمی‌توان یاد کرد که رژیم کوچکترین مخالفتی را حتی از جانب نزدیکان خود تحمل بکند. بله برای نابودی هر حزب و افرادی که کوچکترین زاویه با اصل ولایت فقیه داشته به هر شیوه کثیفی دست زدند که نمونه‌های زیادی در تاریخ 37سال گذشته به چشم می‌خورد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر