به صف سنگک که می روی ، بعد از اینکه می دانند معلم هستی فورا
یک متلک بارت می کنند و می گویند : خوب هر هفته چهارصد تا پانصد هزار تومان به حقوق
تان اضافه می کنند و تازه همیشه هم معترض هستید؟ سوار تاکسی که می شوی و می فهمند که
معلم هستی فورا جبهه می گیرندکه معلمان دارند برای خودشان کِیف می کنند، سر کلاس که
نمی روند، برف و باران و آلودگی هوا هم که همیشه مزید بر علت بوده و به تعداد تعطیلی
های شان اضافه کرده است. نوروز و تابستان هم که دیگر بماند.به بقالی سر کوچه که میروی
و بقال گرامی آقا معلم صدایت می زند ، فورا اولین جمله ای که می شنوی این است که امروز
چقدر به حقوق تان اضافه شده است؟ به هر اداره ای که می روی باز آش همان آش است. انگار
فقط کارمندان بانک می دانند که معلمان آنقدرها هم حقوق نمی گیرند، آن هم به لطف حکم
ها و فیش های حقوقی ای است که معلمان برای ضمانت گونی گونی جلوی دستشان می برند.
راستی یادم نبود که خود معلم ها و خانواده هایشان هم از اصل
ماجرا با خبرند. چون باید برای این مقدار حقوق که هر هفته 700 تا 800 هزار تومان به
آن اضافه می شود کلی برنامه ریزی کنند، کار های مطالعاتی و پژوهشی انجام دهند، کتاب
و جزوه تالیف کنند، سفر بروند ، با خانواده به تفریح و سرگرمی بروند.این ها چه می کنند؟
چرا به جای آنکه مشکلات آموزش و پرورش را حل کنند، دارند بر همه چیز سرپوش می گذارند؟
مگر معلمان این مرز و بوم چیزی فراتر از ارتقای سطح فکری و فرهنگی و معیشتی خود و جامعه
می خواهند؟ عده ای با کمک هر رسانه ای که در اختیار دارند کاری می کنند که معلمان را
از چشم مردم بیند و آنها را زیاده خواه و همیشه معترض جلوه دهند. فیلم های گلچین شده
از تنبیه دانشآموزان توسط بعضی معلمان را پخش می کنند و کل جامعه را به جبهه گیری
در مقابل آنها فرا می خوانند. اما جالب اینجاست که گاهی وقت ها از آن طرف بام هم می
افتند. چون به قول یکی از فرهیختگان که می گفت : خب این معلمانی که تنبیه می کنند و
کار نمی کنند و همیشه در حال اعتراض هستند مگر همان هایی نیستند که خودشان گزینش شان
کرده اند و در دامان همین آموزش و پرورش تعلیم یافته و به اینجا رسیده اند ؟البته ناگفته
نماند که با وصف همه این شانتاژ های خبری ، باز این معلمان هستند که پیروز عرصه واقعیت
هستند. و الان در جامعه جزو با اعتبارترین و تاثیر گذار ترین افراد جامعه هستند و این
نشان داده است که همه امکانات که برای تخریب چهره معلمان بسیج شده اند در مقابل فرهیختگی
و قلم توانای معلمان کم آورده اند و باز ، این معلمان هستند که در صدر فرهیختگان جامعه
خود نمایی می کنند. کاش مسئولین به این نگرش می رسیدند که با ارزش دادن به آموزش و
پرورش و معلمان جامعه ، به رَوَند رو به رشد کشور از همه لحاظ ارزش می بخشیدند.یقینا
جامعه ای پویا و توانا و قوی در مقابل آسیب های اجتماعی و هجوم های فرهنگی رسانه ها
و جنگ نرم به راه انداخته از جانب ابرقدرتها است که آموزش و پرورش اش ، از بنیاد درست
بوده و قوی عمل کند و این فقط در سایه ارزش بخشیدن به متولیان تعلیم و تربیت جامعه
و تامین آنها از همه لحاظ ، و همچنین اجرای سیاست های صحیح تعلیم و تربیت محقق می شود.دکتر
شریعتی می گوید«هرگاه خواستی راه رفتن کسی را قضاوت کنی ابتدا با کفش های او راه برو»پس
ابتدا باید آنهایی که چنین در باره معلمان می اندیشند را بیاوریم و چند ماهی بجای معلمان
قرار دهیم و از آنها بخواهیم که با این میزان حقوق که همه فکر می کنند هر ماه یک ونیم
برابر ماه قبل می شود ، چند ماهی زندگی کنند تا ببینند می توانند دوام بیاورند یا نه
؟
اینجاست که از تمامی آنهایی که ادعا می کنند معلمان کاری انجام
نداده و هر ماه هم به حقوقشان اضافه می شود درخواست کنیم که بیایند و این کلاس های
پرجمعیت ، که از همه نوع دانش آموز در آن حضور دارند را برای مدتی از ما تحویل گرفته
و به سرمنزل مقصود برسانند. و از این حقوق وافر معلمان نیز طی آن مدت، لذت ها ببرند
و مسافرت ها بروند و تحقیق ها و پژوهش ها بکنند و کلاس هایی که در آن کودکان طلاق ،
کودکان پول دار ، کودکان ندار ، کودکان درس خوان ، کودکان بازیگوش ، کودکان گوشه گیر
، کودکان درس نخوان ، کودکان شاد ، کودکان افسرده ، کودکان کار و کودکان بی سرپرست
و بد سرپرست و... در هر کدام از آنها به صورت یکجا و به وفور حضور دارد را تعلیم و
پرورش دهند و به نیاز های همه آن ها رسیدگی کنند. دیگر تنظیم طرح درس و طرح نمونه سوال
و تصحیح اوراق امتحانی و...بماند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر