۱۳۹۴ دی ۲۵, جمعه

#ايران-«زمور آموز رسم بردباری» ـ پروين اعتصامي









«ز مور آموز رسم بردباری» ـ پروين اعتصامي
«به راهي در, سليمان ديد موري/
   كه با پاي ملخ مي كرد زوري 
به زحمت خويش را هر سو كشيدي/
وزان بار گران هر دم خميدي 
چنان بگرفته راه سعي در پيش/
كه فارغ گشته از هر كس, جز از خويش 
نه اش پرواي از پاي اوفتادن/
   نه اش سوداي كار از دست دادن
به تندي گفت كاي مسكين نادان/
   چرايي فارغ از مُلك سليمان؟ 
مرا در بارگاه عدل خوانهاست/
   به هر خوانِ سعادت ميهمانهاست
بيا زين ره به قصر پادشاهي/
بخور در سفره ما هرچه خواهي 
چرا بايد چنين خونابه خوردن/
   تمام عمر خود را باربردن؟
رهست اينجا و مردم رهگذارند/
   مبادا بر سرت پايي گذارند
مكش بيهوده اين بار گران ر/ا
   ميازار از براي جسم، جان را
بگفت: "از سور كمتر گوي با مور/
   كه موران را قناعت خوشتر از سور 
چو اندر لانۀ خود پادشاهند/
نَوال پادشاهان را نخواهند 
نيفتد با كسي ما را سر و كار/
كه خود هم توشه داريم و هم انبار 
چو ما خود خادم خويشيم و مخدوم (=آقا و سرور/
به حكم كس نمي گرديم محكوم
مرا امّيد راحتهاست زين رنج/
   من اين پاي ملخ ندهم به صد گنج".
گرت همواره بايد كامكاري/
 ز مور آموز رسم بردباري

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر