#ايران -گرامي باد يادوخاطره حماسه سازان در 22بهمن 57
انقلابی که نه مرد و نه خاکستر شد
انقلاب ضدسلطنتی در روزهای پرجوش و خروش بهمن57، سرشار از شور و اشتیاق مردمی بود که در سراسر ایران برای کسب آزادی و استقلال بهپا خاسته بودند و در برابر گلولههای مزدوران شاه سینه سپر میکردند. در سالهای پیش از آن نیز گرانقدرترین فرزندان مبارز وفدكار ایرانزمین، برای تحقق همین شعارها جان فدا کردند و راه گشودند. امّا وقتی که رهبری انقلاب بهدست کسی افتاد که هرگز انقلابی نبود، هیچگاه برای آزادی نجنگیده و از مخالفت با مبارزه مسلحانه انقلابی دست بر نداشته بود، در زیر چتر سیاسی او انبوهی مدعیان، مثل علفهای هرز، سبز شدند که در میوهچینی و فرصتطلبی بر یکدیگر پیشی میگرفتند. از اینرو، از فردای پیروزی انقلاب در 22بهمن، همه چیز در تیرگی و تردید فرو رفت و ضروری بود که ماهیت و مواضع هر کس و هر نیرو بر سر مسائل مشخص سیاسی روشن شود. باید معلوم میشد که چه کسانی در برابر ارتجاع و انحصارطلبی میایستند و چه کسانی مجیز خمینی و «خط ضدامپریالیستی امام» را میگویند. چه کسانی قانون اساسی ولایتفقیه را میپذیرند و چه کسانی به آن «نه» میگویند و حمله و هجوم چماقداران و قدارهبندان ارتجاع و سرکوب و شکنجه و اعدام را به جان میخرند. چهکسانی در برابر سلطه کامل دیکتاتوری به مقاومت برمیخیزند و چهکسانی تسلیم میشوند و بر جنگ و سرکوب خمینی صحه میگذارند. چهکسانی بر شعار صلح و آزادی و بر سرنگونی تام و تمام رژیم ضدمردمی خمینی پای میفشارند و چهکسانی، در توهم استحاله رژیم و به طمع مذاکره با آن به مقاومت پشت میکنند و در آرزوی میانهرو شدن آخوندها و جستجوی جایی در زیر قبای آنها، شعار «البته خمینی» سر میدهند.
در چنین مسیری بود که جنبش مقاومت شکل گرفت و اجازه نداد که خمینی همه استعدادهایی را که انقلاب ضدسلطنتی شکوفا کرده بود، در ماشین جنگ و سرکوب خود منهدم کند و ارزشها و آرمانهای انقلاب را برای همیشه بهفراموشی بسپارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر